نگارش :
*
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
فصل اول
كلیات تحقیق
انسان به حکم اینکه موجودی اجتماعی است و به تعبیری تمایل به زندگی با جمع ریشه در فطرت او دارد، ناگزیر از ایجاد ارتباط با دیگران است، ارتباطی که در پرتو آن موفق می گردد مشکلات و نارسائیهای خود را مرتفع نماید و بطور متقابل در رفع مشکلات و کاستیهای متنوع و متعدد سایرین مؤثر و دارای نقش باشد. بدون شک یکی از اساسی ترین مواردی که ضرورت این ارتباطات بین افراد بشر را تسریع می کند، اعتماد افراد به یکدیگر می باشد.
اعتماد در متن کنش های انسان به خصوص در آندسته از کنش ها که جهت گیری معطوف به آینده دارند، نمود پیدا می کند. به بیان دیگر اعتماد آن نوع رابطه کیفی است که به تعبیر کلمن(1377) قدرت عمل کردن را تسریع می کند. اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است که هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل می رساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کننده ای دارد و عنصر پیش قراردادی و مقوم حیات اجتماعی است. همچنین اعتماد اجتماعی موجب می شود كه اعضاء یك جامعه به هم نزدیک شوند و به تعامل با یکدیگر در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی بپردازند. در واقع توانایی كار جمعی و معاشرت پذیری انسانها در جامعه به معنی پذیرش صداقت، قابلیت اعتماد كردن، اطمینان و حسن وظیفه آنها نسبت به یکدیگر است.
رساله حاضر بر آن است تا ضمن تشریح فضای مفهومی اعتماد اجتماعی و نیز شناسایی ابعاد آن، عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی را شناسایی کند. به همین منظور، ضمن ی که بر نظریه های اعتماد اجتماعی دارد با عنایت به فرضیاتی که از این نظریه ها اخذ و به آزمون گذاشته می شود، به بیان عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی می پردازد. همچنین با توجه به یافته ها و نتایج حاصل از تحقیق به بیان راهکارهها و پیشنهاداتی در جهت افزایش میزان اعتماد اجتماعی خواهد پرداخت.
در این فصل از تحقیق، به بیان طرح مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق واهداف تحقیق می پردازیم.
1- 1- طرح مسئله
در بستر تعاملات اجتماعی و گروهی، اعتماد بعنوان یك سازوكار اجتماعی با كاركردهای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روان شناختی خود نقش مهمی را ایفا می كند. بسیاری از جامعه شناسان معتقدند كه اعتماد پایه اساسی نظم اجتماعی می باشد، اعتماد، تنش ها را كاهش می دهد و انسجام را افزایش می دهد. آنچه كه باعث اعتماد مردم به یكدیگر می شود، احساس امنیت است و برای حركت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت حكام و توسعه سیاسی ضرورت دارد.
اعتماد را نمی توان بطور مصنوعی ایجاد كرد. اعتماد محصول شرایط اجتماعی و اقتصادی خاصی در جامعه است كه در طول زمان از طریق سلسله ای از تعامل شكل می گیرد. در جامعه ایران با توجه به این كه حد بالای هرم جمعیت را جوانان تشكیل می دهند، باز تولید سرمایه اجتماعی موضوع جدی و اصلی قلمداد می شود. باید اشاره كرد كه اگر اعتماد در سطح تمام روابط اجتماعی در جامعه منتشر شود یا به عبارت دیگر حس ظن نسبت به همه افراد در روابط اجتماعی و در روابط افراد با نهادهای اجتماعی جامعه گسترش و تعمیم یابد، در آن صورت می توان شاهد شكل گیری هویت جامعه ای ( ملی ) علیرغم وجود سایر هویت های جمعی از قبیل محلی، محله ای، سازمانی، دینی، قومی و . . .
بود. به طوركلی وجود اعتماد در روابط و مبادلات اجتماعی میان كنشگران احساسات مثبت ایجاد می كند و تولید احساسات مثبت در روابط میان كنشگران باعث همبستگی اجتماعی می شود. در چنین شرایطی كنشگران در كنار یكدیگر احساس امنیت می كنند، درك همبستگی و امنیت، تعهد بیشتر به رابطه را به دنبال دارد. كنشگران در چنین شرایطی تنها به فكر منافع خودشان نیستند، بلكه رفاه سایر كنشگران را نیز مورد توجه قرار می دهند. این احساس دگرخواهی، موجب تقویت امنیت، تعهد و مقبولیت اجتماعی ( عزت و احترام و . . . ) می شود.
از طرف دیگر پیرامون اعتماد اجتماعی سئوالات مختلفی به ذهن خطور می کند، از جمله آنکه افراد یك جامعه به چه میزان در روابط اجتماعی خود حاضر می شوند با دیگرانی كه رابطه فامیلی و خویشاوندی ندارند، براساس یك آرمان یا برنامه عملی مشترك جمع شوند و به چه میزان به هم اعتماد می كنند و هدف مشترك خود را با سازماندهی مشترك، حتی المقدور به شكل مدون، حقوقی و دارای جنبه رسمی پیگیری می كنند؟ آیا مردم در زندگی روزمره خودعموماً صادق، درستكار و قابل اعتماد هستند یا متقلب، ریاكار و دروغگو می باشند؟ چرا اعتماد اجتماعی، پایه و اساس زندگی اجتماعی است؟ هیچ كس قادر نیست كه از پذیرفتن آنچه در زندگی روزمره با آن روبرو می شود سرباز زند. اعتماد نیز مانند خوش بینی برای سلامت روانی اساسی است.
بنابرین بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن مسئله اصلی تحقیق حاضر محسوب می شود و در این راستا چند سئوال مطرح می گردد:
1- اعتماد اجتماعی چیست و دارای چه ابعاد و سطوحی می باشد؟
2- رویکردهای تبیین کننده اعتماد اجتماعی کدامند؟
3- چه عواملی در کاهش یا افزایش میزان اعتماد اجتماعی در جامعه مورد مطالعه نقش دارند؟
4- چه راهکارهایی را می توان برای افزایش میزان اعتماد اجتماعی ارائه داد؟
1 -2- اهمیت و ضرورت تحقیق
یكی از اساسی ترین مسائلی كه جوامع امروزی با آن مواجهند، مسئله انسجام اجتماعی است و اعتماد بعنوان یكی از عناصر كلیدی مؤثر در ایجاد انسجام تلقی می شود. وجود اعتماد اجتماعی متقابل و احساس مسئولیت تعمیم یافته بستر مناسب برای تعاملات اجتماعی عام گرایانه یا ترجیح ضوابط و ملاك های عام و غیرشخصی را فراهم می آورد و تحدید قلمرو عواطف، اعتماد و احساس مسئولیت و تعهد به جنبه های محدود و خاص و تفكیك خودی و غیرخودی تعاملات اجتماعی را به سمت و سوی روابط خاص گرایانه متمایل خواهد نمود.
در جامعه ایران به دلیل عدم غلبه فرهنگ كتبی و غلبه تاریخی فرهنگ شفاهی و شاید به دلیل تهاجم های مكرر نیروهای خارجی، ناملایمات داخلی و شرایط ناشی از وضعیت جغرافیایی كه باعث قحطی و گرسنگی های مكرر می شده است و همچنین غلبه نظام ملوك الطوایفی در طول صدها سال و ضعف یا استبداد بیش از هر قدرت مركزی در بیشتر مناطق ایران شرایطی فراهم شده است كه اعتماد اجتماعی از كانال هایی غیر ازكانال های سنتی یعنی نظام خویشاوندی و فامیلی در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی چندان عملی نبوده است . بنابراین ما ملت ایران نسبت به افرادی كه با آنها از طریق سازوكار های سنتی عشایری، خویشاوندی، رابطه محكم پیشین نداشته باشیم برای كنش، چندان وارد تعاملات نمی شویم. شاید هم این مسئله قدری به بسته بودن عرصه های عمومی و قدری نیز به خصلت های فرهنگی و رفتاری ما ایرانیان بر می گردد كه باعث محافظه كاری در روابط اجتماعی می شود. لذا اگر اعتمادهای یك به یك شكل نگیرد، این عدم
اعتماد منجر به این می شود كه روابط اجتماعی با احتیاط محافظه كاریهای بسیار زیاد پیش برود. نتایج منفی این فرایند سخت یافتن همكاران و هم اندیشان، باعث می شود بسیاری افراد از منافع احتمالی چنین شكل گیری گروهی صرف نظر كنند و در نتیجه به همین زندگی سلولی و فردی و در نهایت در حلقه سنتی اجتماعی خود بازگشت كنند و عمل جمعی مخاطره آمیز و پرخطر تلقی گردد.
در مورد ضرورت تحقیق پیرامون اعتماد اجتماعی باید به این نکته اشاره کرد که بی اعتمادی اجتماعی نسبت به دیگرانی كه خارج از حلقه قابل اعتماد خویشاوندی و دوستان قرار می گیرند، به این منجر می شود كه روابط اجتماعی همیشه به صورت تصادفی و پراكنده و منطقی و همراه با ملاحظات و احتیاط های بسیار زیاد صورت بگیرد و در نتیجه اصلاً امكان جمع شدن افراد دور هم و پذیرش نقش ها و مسئولیتهای معینی مبتنی بر منافع آن گروه یا تشكل کاهش یابد.
1-3- اهداف تحقیق
با توجه به اینکه انجام هر تحقیق اجتماعی منوط به لحاظ کردن یکسری اهدافی خاص می باشد تا مسیر حرکت تحقیق بر اساس آن اهداف مشخص شود و در پایان تحقیق نیز انتظار می رود که محقق به آن اهداف جامه عمل بپوشاند. تحقیق حاضر نیز از این امر مثتثنی نبوده و لذا درصدد تحقّق اهداف ذیل می باشد:
1- تشریح مفهوم اعتماد اجتماعی و ابعاد آن.
2- تشریح رویکرد های تبیین کننده اعتماد اجتماعی.
3- سنجش اعتماد اجتماعی و سطوح مختلف آن در جامعه مورد مطالعه.
4- بررسی عوامل مؤثر بر میزان اعتماد اجتماعی در جامعه مورد مطالعه.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
«انجام اصلاحات ارضی كه قبل از هرچیز درصدد حذف قدرت سیاسی مالكین بود موجب گردید كه ساخت مدیریت روستا آسیب جدی ببیند. در این دوره ظاهراً مردم منشأ قدرت و تعیین كدخدا و مباشر امور روستا شدند. ولی نفوذ مالكین كه جز در مرحله اول اصلاحات ا رضی مورد حمله جدی قرار نگرفت از یك طرف و ورود دولت به روستا از طرف دیگر هیچگاه عملاً این باور را به روستائیان نداد كه اداره امور خود را خود در دست دارند.در این دوره منشأ قدرت در روستا دولت است و مالكین با نفوذ خود در دولت و استفاده از ایادی خود در روستاها، از طریق مقامات دولتی اعمال نفوذ میكنند. كدخداها معمولاً همانهایی هستند كه قبلاً بودهاند زیرا علاوه بر وجود حالت كم و بیش موروثی، ارتباط كدخدا با مقامات اداری، قابلیتها و شایستگیهای لازم را از نظر مقامات اداری برای تداوم فعالیت خود داشتند و در كمتر موردی تعویض شدند.» (طالب ، 1376 ، ص 85) به این ترتیب با فروپاشی قدرت سیاسی مالكین، دولت جایگزین آنها در روستا شد چرا كه مردم روستا آمادگی و توانایی لازم برای اداره روستا را نداشته و نهادهای مناسبی نیز برای اعمال قدرت سیاسی مردم در روستا وجود نداشت.
«با فروپاشی حكومت پهلوی در سال 1357، سیستم مدیریت روستایی از جمله انجمنهای ده، سپاهیان بهداشت، دانش و ترویج و آبادانی، هریك به نحوی منحل گردید و شیرازه ارتباط دولت با روستاها از هم گسیخت.برای پر كردن این خلا و عمران و آبادانی روستاها در تابستان 1358 جهاد سازندگی وارد روستا شد و شورای اسلامی روستایی را تشكیل داد. قانون تشكیلات شورای اسلامی كشور در سال 1361 به تصویب رسید و قانون مزبور به این شوراها رسمیت بخشید و تشكیل آنها را برعهده جهاد سازندگی گذاشت. اعضاء شورای اسلامی ده برحسب جمعیت روستا از 5 تا 7 نفر متغیر بود و اعضای آن به طور مستقیم و با رأی مردم برای دوسال انتخاب میشدند. این قانون در سال 1365 اصلاح گردید و طول دوره شورا به چهار سال افزایش یافت. شوراهای اسلامی روستایی برخلاف سایر شوراهای مذكور در قانون فوق تشكیل شدند و تا انتخابات جدید شوراها در سال 1377 ادامه یافتند. در سال 1375، قانون تشكیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی كشور به تصویب مجلس رسید یكی از ابتكارات این قانون تعریف یك مقام اجرایی به نام دهیار در هر روستا است كه وظیفه اجرای مصوبات شورای اسلامی روستا را برعهده دارد. براساس این قانون دهیار با انتخاب شورای اسلامی روستا و حكم بخشدار تعیین میشود. بر طبق این قانون تعداد اعضای شورای اسلامی روستاهای تا 1500 نفر جمعیت 3 نفر و روستاهای بیش از 1500 نفر جمعیت و بخش 5 نفر خواهد بود.» (ماهنامه جهاد، 1383، ص 90 و 89)
جایگاه شورا در مدیریت روستایی جایگاهی اجرایی نیست بلكه وظیفه آن تصمیمگیری، برنامهریزی، سازماندهی و هماهنگی امور است. شورا برای دستیابی به چنین اهدافی تشكیل شده است و هدف اصلی ان پیشبرد سریع و كارآمد برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی و سایر امور رفاهی از طریق همكاری مردم و نظارت بر امور روستا است. دركنار این وظایف تعیین دهیار و نظارت بر كار دهیار را نیز برعهده دارد.
هرچند در قانون مذكور و آئیننامه اجرایی آن انتخاب فردی به عنوان دهیار توسط شورای اسلامی به عنوان یكی از وظایف شورا آمده بود و براساس آن در بسیاری از روستاهای كشور دهیاران انتخاب و منصوب گردیدند، ولی به دلایل مختلف از جمله عدم پیشبینی قوانین استخدامی، مالی، تشكیلات و سازمان مناسب دهیاری، و نبود منابع درآمدی پایدار در روستاها، عملاً از نظر اجرایی، ایجاد دهیاری در اغلب روستاها، مسكوت باقی ماند. همین امر باعث شد در سال 1377 مجلس به پیشنهاد وزارت كشور «قانون تأسیس دهیاریهای خودكفا در روستاهای كشور» را به تصویب برساند. براساس این قانون دهیاریها به عنوان نهادهای عمومی غیردولتی و با شخصیت حقوقی مستقل و با درخواست روستائیان و مجوز وزارت كشور در هر روستا تشكیل میشوند. دهیاریها بطور كلی وظایفی مشابه شهرداریها را در سطح روستا دارا هستند. با این تفاوت كه تأسیس دهیاری در روستا به هیچ وجه مانعی برای اقدامات و كمكهای دولت در جهت رسیدگی به عمران و آبادانی روستاهای مذكور نخواهد شد و با تأسیس دهیاری در هر روستا مدیریت امور عمومی روستا به دهیار سپرده میشود. (ماهنامه جهاد، 1383، ص 90 و 89)
دهیار مقامی اجرایی است كه موظف به اجرای تصمیمات شوراست و نمیتواند مستقلاً در زمینه مسائل مختلف روستا تصمیمگیری كند. دهیار باید همكاری نزدیكی با شورا داشته باشد و در اصل بازوی اجرایی شورا باشد، به همین دلیل مطالعه چگونگی رابطه دهیار و شورا میتواند دارای اهمیت زیادی باشد.
با نگاهی اجمالی به مدیریت روستایی قبل از انقلاب اسلامی روند رشد و گسترش نفوذ دولت در روستاها و جایگزینی آن به جای مالكان قابل مشاهده است. مالكان همه امور روستا را تحت كنترل خود داشته و بنا به منافع خود تا حدود زیادی در امر مدیریت روستا موفق عمل میكردند. پس از جایگزینی دولت به جای مالكان در روستاها در اثر اصلاحات ارضی، نیروهای دولتی نتوانستند خلاء مدیریتی ناشی از عدم حضورمالك را پر كنند و از همین زمان مدیریت روستایی دچار كاستی و ضعف گردید در زمان مالكان و ایادی آنها مراد از مدیریت روستایی اداره كلی امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مالی و اداری روستاست كه كلیه ابعاد روستا را شامل میشد. بعد از اصلاحات ارضی نیز مدیریت روستایی تا حدود زیادی همان ابعاد چندگانه مدیریتی را دربرمیگیرد كه البته با ضعف و ناتوانی در اداره امور همراه است.
در زمان حاضر چون سازمانها و ادارات دخیل در مدیریت روستاها زیاد شدهاند نمیتوان به راحتی مدیریت روستایی و ابعاد آن را مشخص كرد چرا كه هر نهاد یا سازمانی خود را متولی بخشی از مدیریت روستا میداند اما در حوزه عملكرد دهیاری مراد از مدیریت روستایی اداره امور عمومی روستا باابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی، اداری و… است.
«دهیارها به عنوان سازمانهای عمومی غیردولتی كه اداره امور محلی را با نظارت روستائیان از طریق شوراهای اسلامی روستا به انجام میرسانند، در حوزه و عرصه «امور عمومی» و «خدمات عمومی» وظیفهمند هستند. در تعاریفی كه از امور عمومی صورت میگیرد، فعالیتهایی چون بهبود و نظافت محیط، حفظ و نگهداری و بهرهبرداری از زیرساختها (آب، برق، گاز، تلفن)، فضای سبز محلی، آتش نشانی، امور بهداشتی و آموزشی و فرهنگی و… را شامل میشود.» (دهیاریها ، 1382 ، شماره 1، ص 1)
ذكر یك نكته در اینجا ضروری به نظر میرسد و آن نكته این است كه اداره امور عمومی روستا با توسعه یكپارچه روستایی متفاوت است چرا كه توسعه یكپارچه ابعادی به مراتب بیشتر و وسیعتر را نسبت به اداره امور عمومی روستا دربرمیگیرد و اداره امور عمومی خود جزئی از توسعه یكپارچه به شمار میرود. توسعه یكپارچه روستایی دارای ابعاد مختلفی همچون توسعه اقتصادی، توسعه كشاورزی، حل مشكل اشتغال روستایی و غیره است كه مفهومی به مراتب وسیعتر و همهجانبهتر از اداره امور عمومی روستاست.
با توجه به نكات ذكر شده هدف اصلی این تحقیق ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در زمینه اداره امور عمومی روستاست كه بر مبنای وظایفی كه در قانون برای آنها تعیین شده است به انجام میرسد.
بیشك برای افزایش بهرهوری، بازده و كارایی هر سیستم اجتماعی ـ اقتصادی و تسهیل امور و حل سریع مشكلات داشتن مدیریتی قوی، با تدبیر و توانمند ضرورتی اجتنابناپذیر است. روستا نیز به عنوان یك مجموعه اجتماعی ـ اقتصادی با ابعادی پیچیده و مرتبط با هم نیازمند مدیریتی توانا، دردآشنا و آگاه به مسائل روستایی برای حل آنها میباشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده، بر مشكلات غلبه كرده و به رشد و بالندگی خود ادامه دهد.
در صورت فقدان مدیریتی كارآمد و توانا در روستا مسایل مهمی همچون مسئله مشاركت روستاییان در طرحهای عمرانی و خدماتی، مراقبت از اماكن عمومی تأسیس شده در روستا و كمكهای مالی روستاییان به طرحهای روستایی دچار وقفه و ركود شده و نوعی بلاتكلیفی و بیبرنامگی در روستاها بوجود خواهد آمد. از طرفی مسئله ارتباط روستائیان با نهادها و ادارات دولتی و اداره امور عمومی روستا لاینحل باقی خواهد ماند و كسی مسئولیت اینچنین اموری را نخواهد پذیرفت.
با توجه به چنین كاركردهای مهمی كه مدیریت روستایی به رهبری شورای اسلامی و همكاری اجرایی دهیار برعهده دارد بیتوجهی به آن عواقب بسیار سنگینی برای روستاها و به تبع آن كشور در پی خواهد داشت. به همین منظور توجه به عملكرد دهیاریها در زمینه مدیریت روستایی و بررسی میزان موفقیت و عدم موفقیت آنها دارای اهمیت و اولویتی بسیار ضروری است، چرا كه میتواند راهگشای بسیاری از مسایل و مشكلات روستاییان بوده و همچنین با نشان دادن مشكلات و تنگناهای دهیاریها به آنها و همچنین مسئولین مربوطه، گام مهمی در جهت رفع نواقص و مشكلات این نهاد نوپا بردارد. البته توسعه یكپارچه روستایی و پیشرفت همه جانبه روستا از عهده و توان شورا و دهیار خارج است و با توجه به امكانات و اختیاراتی كه دارند نمیتوانند همه ابعاد توسعه را در روستا پیاده نمایند. به همین دلیل نمیتوان انتظار و توقعی بالاتر از حد توانشان از آنها داشت.
چنین مطالعاتی دارای ضرورتی اجتنابناپذیر است چرا كه اداره امور عمومی روستا نقش بسیار مهمی در جلوگیری از تخلیه روستاها، نابودی اماكن عمومی روستا و رشد مهاجرت و به تبع آن شلوغی و ازدحام شهرها خواهد داشت و این خود میتواند زمینهساز رشد وتوسعه شهر و روستا را فراهم سازد. البته در مناطق روستایی مسائل مهمی نیز همچون رشد اقتصادی و كشاورزی، اشتغال، توسعه اجتماعی و فرهنگی و… نیز وجود دارد كه در صورت بیتوجهی به آنها تمامی زحمات دهیار در زمینه اداره امور عمومی روستا و مدیریت روستایی به هدر رفته و اصولاً در آینده روستایی وجود نخواهد داشت كه به مدیریت روستایی نیاز داشته باشد چرا كه تمامی روستاییان به شهرها مهاجرت كرده و روستاها خالی از سكنه خواهند شد.
1-3- اهداف تحقیق
الف) هدف كلی:
ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در حوزه امور عمومی روستا بر مبنای وظایف محوله به آنها.
ب) اهداف جزئی:
ـ ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در بعد بهداشتی ـ زیست محیطی روستا.
ـ ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در بعد اجتماعی روستا.
ـ ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در بعد اقتصادی ـ عمرانی روستا.
ـ ارزیابی اثربخشی عملكرد دهیاریها در بعد سیاسی ـ انتظامی روستا.
ـ ارزیابی میزان همكاری دهیار با شورا در زمینه اجرای درست و كامل تصمیمات شورا.
ـ بررسی مسائل و مشكلات دهیاریها.
این اهداف با توجه به وظایف واگذار شده به دهیاری در قانون و استفاده از رویكرد هدف در زمینه اثربخشی سازمانها تعیین شده اند.
1-4- سوالات اساسی تحقیق
ـ اثربخشی عملكرد دهیاریها از نظر مردم، شورا و دهیار از آغاز فعالیتشان تاكنون چگونه بوده است؟
ـ دهیار به چه میزان به اجرای تصمیمات و نظرات شورا پایبند است؟
ـ چه مسائل و مشكلاتی بر سر راه دهیاریها وجود دارد؟
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
1-2-1- مسئله چیست و مشکل کدام است؟
یکی از کامل ترین توصیفاتی که درباره خانه آمده توصیفی است که جبران خلیل جبران در کتاب «پیامبر» خود آورده: «خانه کالبد بزرگ شماست.» در این بیان خانه به شدت به وجود انسان وابسته است و از وجود و ویژگیهای انسانی متاثر میباشد و واسطهای است که انسان بین خود و جهان پیرامونش برگزیده.
خانهها و الگوهای زندگی انسان با تحول و تکامل او رشد کرده و با ویژگیها و نیازهای او سازگار میگردند و از محدودیت و یا انبساط ذهنیت او متاثر میشوند. در واقع آنچه که در رأس همه عوامل در تجارب خانه سازی انسان موثر بوده خود او و روان دلیل میتوان ادعا کرد که خانه ارگانیسمی متغیر بوده و مفاهیم متعدد و پیچیدهای دارد.
تحولات عظیم و تجربه خانه سازی در دوران معاصر این امر را به روشنی نشان میدهند. با عوض شدن شیوه زندگی مفهوم و مصداق خانه و سکونت جای خود را به واحد مسکونی و اسکان واگذار کرده و نسلهای جدید راه و روش و شیوه و منش دیگری را برای زندگی خصوصی و اجتماعی خود برگزیدهاند.
نکته قابل اهمیت این است که سازمان فضایی خانه نیز تحت تاثیر این رویکرد به شدت دگرگون شده و این تاثیر عمیقی است که بر جای مانده و به راحتی قابل لمس میباشد. خانههای کوچک و جمع و جور و راحت جای خانههای بزرگ قدیمی و پر دردسر را گرفتهاند و امکانات بی نظیر و آسایش خانههای جدید مورد استقبال نسل امروز واقع شده و دلمشغولی معماران و مسئولان امروز مفاهیمی چون مسکن اجتماعی با زیر بنایی محدود- ضرورت اسکان در ارتفاع و بحثهایی از این قبیل را تشکیل میدهد و این در حالی است که این قبیل مسائل در گذشته مطرح نبوده است. خانهها جعبههایی هستند که روی هم گذاشته شدهاند.
اما بحث ما در اینجا ارائه تحلیل سطحی و یا جامع از نارساییهای موجود و پرداختن فوری به راه حلها و راهکارها نیست، بلکه این اعتقاد قوی وجود دارد که این مسائل ریشه دار تر و عمیق تر از آن میباشند که تنها در ذکر چند واژه خلاصه شوند و باید پرسید که منشا این
مشکلات در چیست و اینکه:
*چه عواملی روشها و تجارب (سنت) گذشته را بی اعتبار کرده و به وضعیت موجود انجامیده است ؟
*چه بستر و زمینهای و چه دلایلی کارایی شیوهها و وضعیت موجود را زیر سئوال میبرد؟
با وجود تکامل خانهها باز هم این توافق به طور گسترده وجود دارد که خانههایی که ما در آنها زندگی میکنیم برای مردم امروز طراحی نشدهاند و شرایط نشان میدهد که ما به فرم جدید و ساختار کاملاً متفاوتی از خانهها نیاز داریم که پاسخگوی ویژگیها و شرایطمان باشد چرا که به نظر میرسد خانههای امروز معنای جدیدی پیدا کردهاند. با روند رو به رشد و فزاینده جمعیت بحران فضا امری بدیهی است. مسلماً فضای زندگی محدودتر میشود و باید پرسید در این شرایط سکونت چه معنایی دارد؟ همینطور خانه دیگر در طبیعت ساخته نمیشود و در نتیجه روابط مسکن و فضا ساختگی و تصنعی است. همینطور استفاده رو به گسترش از فن آوری دیجیتال و ارتباطات- محدودیت فضای زندگی- توجیه اقتصادی- نحوه عملکرد و زندگی ما- نیاز به فضاهایی برای تفکر و تناسب فیزیکی و سلامتی روان و تغذیه روح انسانی- ارتباط با محیط شهری و در عین حال برخوردار از خلوتی درونی و شخصی و …
فرم خانه دائماً تکامل یافته است و ما نمیتوانیم به برداشت و تصور قبلی مان از خانه ادامه دهیم و در عین حال مشکلات را برطرف سازیم. یکی از اشتباهاتمان کم بها دادن به امکانات الگوهای جدید و پافشاری بی مورد بر الگوهای رایج و یا گذشته است. در حالیکه بسیاری از پیشتازان این زمان معتقدند که ما در انقلاب صنعتی دیگری هستیم و هزاره آینده خانههایمان را گریز از طرحهاو کانسپتهای بنیادین فرداهای دیروز میدانند.
در انتهای این بحث برای تاکید بر چنین برداشت و رویه غلطی که ما در ایران در نتیجه تحلیلهای سطحی و راه حلهای فوری در پیش گرفته ایم باید خاطر نشان کرد که در ایران بجز الگوی سنتی سکونت که همه آنرا میشناسیم الگوی دیگری وجود ندارد و آنچه پس از آن شاهد هستیم درایت و التقاط میباشد. باید به این نکته توجه داشت که اصرار بر تعریف یک الگوی ویژه ایرانی در ابتدا کاملاً اشتباه است و ما را از بحث اصلی دور میسازد. ما نیز همگام با بسیاری از ملل دیگر از مزایای دستاوردهای جهانی بهره میگیریم و البته این به معنای تناقض نیست و ایرانی بودن ما را زیر سئوال نمیبرد. اما مبین این مطلب است که در چنین شرایطی نمیتوانیم بر واقعیتی پافشاری نماییم که دیگر وجود خارجی ندارد.
در جامعه و نظام اجتماعی ایران دیگر خبری از خانوادههای گسترده نیست و ما دیگر هزینه و یا زمین کافی برای احداث خانه- باغهای گذشته (البته اگر چنین تعبیری کاملاً صحیح باشد) در اختیار نداریم.
واقعیتهای امروز چیزهای دیگری است که باید با آنها روبرو شده و آنها را صمیمانه بپذیریم. ما در طول این زمان سپری شده به عنوان یک جامعه انسانی مسیر تحول را پیموده ایم و متحول شده ایم و بدین ترتیب بانسلهای گذشته در جهان بینی و ویژگیهای انسان و شیوه زندگی تفاوتهای قابل ملاحظهای داریم.
منابع طبیعی منابعی هستند خدادادی که بشر در تشکیل و به وجود آمدن اولیۀ آنها دخالتی نداشته است و از جنبۀ حیاتی به دو دستۀ میرا و زایا تقسیمبندی میشوند. به منابعی که پس از بهرهبرداری کاهش یافته و هیچگاه به صورت اولیه برنمیگردد نظیر معادن و مخازن، منابع میرا گفته میشوند و بالعکس منابعی که در صورت مدیریت صحیح پس از بهرهبرداری مجدداً به وضعیت اولیه برمیگردد مانند جنگلها و مراتع به منابع زایا معروف هستند (رزاقی،1378: 13).
بهاینترتیب، یکی از مظاهر منابع طبیعی تجدیدشونده مراتع هستند که تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است.
1- تعاریف مرتع :
تعریف جامعۀ مرتعداران[1](1974)، در مورد مرتع چنین است : کلیۀ اراضی دارای پوششطبیعی بهنحویکه خوراک دام از آن حاصل میشود و تجدید حیات آن بهطور طبیعی انجام میپذیرد و همچنین آن قسمت از اراضی که برای کمک به تجدید حیات پوششگیاهی طبیعی آن بهنحوی از انحاء بشر دخالت نموده است و پس از این دخالت آن را همانند سایر مراتع طبیعی اداره مینمایند.
هدی[2](1975)، مراتع را شامل کلیۀ مناطق با پوشش بوته، گراس، جنگلهای غیرانبوه و همچنین مناطقی که به علت وجود املاح شن و صخره و سرانجام خشکی محیط امکان تولید جنگل تجارتی و یا زراعت میسر نیست، میداند.
در کتاب[3](1956)، کلیۀ اراضی غیرمحصور با پوششطبیعی و بارندگیکم را که مورد چرای دامهای اهلی و حیات وحش قرار میگیرد مرتع میداند.
والنتین[4](1971)، مرتع را شامل اراضی با پوششطبیعی یا بذرکاری شده با گونههای بومی و غیربومی که علوفه مورد مصرف دام را تأمین مینماید، میداند.
مقدم، مراتع را شامل اراضی با پوششطبیعی (علفی، شامل گیاهان، گندمیان، شبهگندمیان، پهنبرگان، نیمهبوتهایها، درختچهای، درختی به صورت تودههای تنگ) یا اراضی که جهت کمک به حفاظت آب و خاک و تولید علوفه مبادرت به کشت گیاهان میگردد ولی در هر حال استفاده از این گیاهان همانند پوششطبیعی مرتع خواهد بود، میداند (مقدم،1377: 2).
استودارت[5](1967)، مرتع را شامل اراضی با پوششگیاهی طبیعی که هیچگونه عملیات کشاورزی در آنها صورت نمیگیرد، میداند. تنها اقدامات اصلاحی مانند بذرپاشی، کودپاشی و یا بوتهکاری در جهت تقویت گونههای موجود صورت میگیرد.
چنانچه تعدادی درخت یا درختچه به صورت پراکنده در این اراضی موجود باشد، مراتع مشجر و در صورت غالب بودن درخت در این مناطق (وجود درختان با تعداد زیاد) این اراضی جنگل[6] نامیده میشوند (سرداری،1378: 7).
قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع کشور در سال 1346 مرتع را اینگونه تعریف کرده است. مرتع به گروه مرتع غیرمشجر و مرتع مشجر تقسیمبندی میشود :
مرتع غیرمشجر : زمینی است اعم از کوه و دامنه یا زمینی مسطح که در فصل چرا، دارای پوششی از نباتات علوفهای خودرو بوده و با توجه به سابقۀ چرا، عرفاً مرتع شناخته شود. اراضی که آیش زراعتاند، ولوآنکه دارای پوشش نباتات خودرو باشند، مشمول تعریف مرتع نیستند.
مرتع مشجر : اگر مرتع دارای درختان جنگلی خودرو باشد، مرتع مشجر نامیده میشود. مشروط بر آنکه حجم درختان موجود در هر هکتار، در شمال از حوزۀ آستارا تا حوزۀ گلیداغی بیش از پنجاه متر مکعب و در سایر مناطق ایران بیش از بیست متر مکعب نباشد (وزارت جهاد کشاورزی،1383: 69).
در تعریف ارائه شده از سوی انجمن مرتعداری ایران در سال 1383، مرتع زمینی است اعم از کوه و دامنه و یا زمینی مسطح با پوششی از نباتات طبیعی خودرو که پوششگیاهی آن غالباً علفی، بوتهای ـ درختچهای و یا به صورت پراکنده درخت بوده و به عنوان منبع تولید غذا برای دام و حیاتوحش و یا سایر مواهب طبیعی مورد استفاده قرار گیرد.
تبصره : مواهب طبیعی عبارتنداز حفظ خاک، تعدیل و ذخیرۀ آب، تلطیف هوا، گردشگری،حفظ ذخایر ژنتیکی، زیستگاه حیات وحش، محصولات غیرعلوفه غذایی، صنعتی، دارویی میباشد (اسکندری،1384: 6).
در تعریفی دیگر از سوی صندوق بین المللی توسعۀ کشاورزی[7] مرتع زمینی است که پوششطبیعی آن در حالت کلیماکس یا پتانسیل طبیعی، غالباً گراس، شبهگراس، پهنبرگ یا بوتهای است. مراتع زمینی است که به صورت طبیعی یا مصنوعی دارای پوششگیاهی شده است و مانند پوششطبیعی مدیریت میشود را نیز شامل میشود. مراتع گراسلندهای طبیعی، ساواناها، بوتهزارها، اکثر بیابانها، توندرا، جوامع آلپی، مردابهای ساحلی و چمنزارهای مرطوب را دربرمیگیرند. مرتع زمینی است با پوششطبیعی که مورد چرا قرار میگیرد و یا دارای پتانسیل چرا میباشد و مانند اکوسیستم طبیعی مدیریت میشود. مرتع، اراضی جنگلی قابل چرا را نیز شامل میشود (همان:6).
تعریف مرتع در (Range Glossary.Version 3 technical reference,734-6) عرصهای است که پوشش گیاهان بومی (کلیماکس یا پتانسیل طبیعی) آن غالباً متشکل از گراس، شبهگراس، پهنبرگان یا بوتهایها بوده و مانند اکوسیستم طبیعی مدیریت میشوند و چنانچه گیاهان جدیدی به این عرصه وارد شوند، آنها نیز همانند آن مدیریت خواهند شد. مرتع واژهای گسترده است که گراسلندهای طبیعی، ساوانا، بوتهزار، بسیاری از بیابانها، توندرا، جوامع آلپی، مرداب، چمنزارهای مرطوب را در برمیگیرد (SRM, 1999). مؤلفین این فرهنگ جنگلهای بلوط و pinyon – Juniper را نیز مشمول این تعریف میدانند (اسکندری،1384: 7).
همچنین مراتع را تحت عناوین زیر میتوان در منابع مختلف دید، که این عناوین با توجه به پوششگیاهی موجود در مرتع عنوان شدهاند :
چراگاه[8] : شامل اراضی است که معمولاً پوشش آن اصلاح شده و غالباً آبیاری میشود، درست اراضی و قطعات مراتع در مناطق مرطوب نیز میتوان چراگاه اطلاق نمود.
علفزار[9] : شامل مراتعی است با پوششی از گیاهان با غالبیت گراسها تحت اقالیم مرطوب و نیمهمرطوب با خاک عمیق و حاصلخیز.
گراس لند[10] : شامل اراضی با پوشش غالب گراس و شبهگراس تحت شرایط آبوهوایی مرطوب تا نیمهخشک. جهت آشنایی تعریف گراس و انواع آن ذکر میشود :
کلیۀ گیاهان خانواده گندمیان در منابع انگلیسی تحت این نام خوانده میشوند. گراسها خود بر مبنای شکل ظاهری و ارتفاع و خصوصیات رشد به گروههای زیر تقسیم میشوند :
الف ـ گراسهای بلند[11] : شامل گراسهایی با ارتفاع 250- 150 سانتیمتر میشود. عمدتاً در مناطق گرم و مرطوب رشد مینمایند ….
ب ـ گراسهای متوسط[12] : شامل گراسهایی با ارتفاع 150- 50 سانتیمتر که عمدتاً گیاهان مرحلۀ کلیماکس اراضی با پوشش گراس را شامل میشود ….
ج ـ گراسهای کوتاه[13] : شامل گراسهایی با ارتفاع حداکثر تا 50 سانتیمتر ….
د ـ گراسهای فصل خنک[14] : شامل گراسهایی که در فصول خنک سال رشد دارند ….
ح ـ گراسهای فصل گرم[15] : شامل گیاهانی که در فصول گرم سال رشد دارند ….
و ـ گراسهای کلاف مانند[16] : با رشد عمودی و به صورت توده و کلاف ….
ز ـ گراسهای خزنده[17] : گراسهایی که علاوه بر بذر با اندامهای گیاهی مانند ریزروم و استولون نیز تکثیر مییابند. ریشههای فشرده و به همبافته و انبوهی در خاک ایجاد مینمایند ….
مراتع نیمهبوتهای[18] : شامل مراتع با غالبیت گیاهان نیمهبوتهای دائمی در تحت شرایط آب وهوایی خشک و نیمهخشک ….
مراتع بوتهای[19] : شامل مراتعی با غالبیت گیاهان بوتهای بزرگ ـ درختچهای در تحت شرایط آبوهوایی خشک و نیمهخشک ….
ساوان[20] : شامل مراتعی با غالبیت گراسها و وجود درختان یا درختچه به صورت منفرد و پراکنده و یا مجتمع در تحت شرایط آب و هوایی مرطوب و در حد فاصل مرتع و جنگل است.
توندرا[21] : مراتعی در مناطق نزدیک قطب یا ارتفاعات بالا (آلپی) بدون پوشش درختی، شامل گراس ـ شبهگراس ـ گیاهان پهنبرگ بوتهای کوتاهقد ـ خزه ـ گلسنگ.
آلپی[22] : شامل مراتعی در حد فوقانی پوشش درختی از لحاظ ارتفاع از سطح دریا با آب و هوای سرد و معمولاٌ بدون دورۀ خشکی.
چمنزار[23] : شامل مراتعی با پوششی از گیاهان علفی چندساله با غالبیت گراسها و شبهگراسها در سطح محدود و در مناطق خشک و نیمهخشک که آب تحتالارضی در دسترس گیاهان است. شامل دو نوع چمنزار مرطوب[24] (با خاک سطحی مرطوب در طول تابستان) و چمنزار خشک[25] (با خاک سطحی خشک در طول تابستان) است (مقدم،1377: 6-3).
2- اهمیت مراتع :
براساس برآورد سطح اراضی توسط افراد و سازمانهای مختلف میتوان گفت بیشترین سطح خشکیها در کرۀ زمین به مراتع اختصاص دارد.
ـ هدی (1975) اعلام نمود که سطح اراضی جهان عبارتست از مراتع 47%، اراضی کشاورزی 10%، جنگلهای تجاری 28% و پوشش یخهای دائمی 15% خشکیها را شامل میشود.
ـ کوک[26] (1983) نیز سطح اراضی جهان را چنین تقسیمبندی نمود : مراتع43%، اراضی کشاورزی 20%، جنگلها 18%، مناطق مسکونی و صنعتی 4% و پوشش یخهای دائمی 15% سطح خشکیهای زمین است.
ـ طبق آمار سازمان خواروبار و کشاورزی جهانی[27]، حدوداً بیش از 133/2 میلیارد هکتار مرتع در سطح جهان وجود دارد که با احتساب سطح جنگلهای غیرتولیدی به مساحت 366/1 میلیارد هکتار که مورد تعلیف دامهاست و همچنین دو سوم جنگلهای تجاری (حدود 2 میلیارد هکتار) که معمولاً توسط دام تعلیف میشوند، سطح اراضی که مورد استفاده چرایی دام قرار میگیرد حدود 5/5 میلیارد هکتار خواهد بود (بدری پور،1384).
بهاینترتیب مراتع در هر جامعهای از مهمترین منابع تولید میباشند که اهمیت بسزایی در امر دامپروری و تأمین پروتئین حیوانی بر عهده دارند. اما میتوان گفت ارزش مراتع تنها در تولید علوفه برای دام نیست بلکه پوششگیاهی مرتع ارائهکنندۀ خدمات بسیاری هستند که هر یک از آنها ارزشی به مراتب بیشتر از تولید علوفه را دارند و برخی از آنها برای زندگی انسانها حیاتی است.
ارزش یک هکتار مرتع در طول یک سال 232 دلار است[28]. ارزش علوفهای آن 57 دلار در هکتار معادل 5/24 درصد و مابقی 5/75 درصد ارزشهای زیستمحیطی مانند حفظ خاک، آب، تنظیم گاز، دفع ضایعات، گردهافشانی، کنترل بیولوژیکی و …. میباشد (اسکندری،1384: 11).
ارزش اکولوژیکی و زیستمحیطی مراتع شامل موارد زیر میباشد :
براساس طرح تعادل دام و مرتع مصوبه 6/5/1380 شورای منابع طبیعی ارزش ریالی کنترل فرسایش خاک و کنترل روان آب تقریباً 3/2 برابر ارزش تولید علوفه است. ارزش زیستمحیطی مرتع در ایران بین 4 تا 8 برابر علوفه است. با توجه به برآورد 7/10 میلیون تن علوفۀ خشک از مراتع و احتساب ارزش ریالی هر کیلوگرم 1000 ریال تنها ارزش ریالی علوفه مراتع بالغ بر 10700 میلیون ریال خواهد بود (همان منبع،1384: 12).
[1] Society of Range Management
[2] Heady
[3] Handbook On Range Management
[4] Vallentine
[5] Stoddart
[6] The Forest
[7] IFAD Glossary.
[8] Pasture
[9] Prairie
[10] Grassland
[11] Tall – Grasses
[12] Mid – Grasses
[13] Short – grasses
[14] Cool – Season Grasses
[15] Warm – Season Grasses
[16] Banch Grasses
[17] Sod – Forming Grasses
[18] Semi – Shrub
[19] Shrub
[20] Savann
[21] Tundra
[22] Alpine
[23] Meadow
[24] Wet meadow
[25] Dry meadow
[26] Cook
[27] FAO
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
با رشد و گسترش شاخه های مختلف رشته زبان شناسی و افزایش شواهد و مدارک زبان شناختی که انسان شناسان از نقاط مختلف جهان جمع آوری کردند ، تفاوتهای زنان و مردان در استفاده از زبان کم کم مورد توجه قرار گرفت. این مدارک و شواهد همگی بر این نکته تاکید داشتند که زنان و مردان زبان را به شیوه متفاوتی به کار می گیرند. هر جنسی برای خود اصطلاحات ،واژه ها ،ممنوعیت ها ،تاکیدها و حتی اشکال نحوی خاصی را استعمال می کند که جنس مخالف از آن پرهیز می کند، گویی که هر جنسی گونهء زبانی خاص خود را دارد. جامعه شناسی زبان [1] از رشته هایی است که کاربرد زبان را تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی و از جمله جنسیت بررسی می کند. این رشته از جمله رشته های بین رشته ای[2] است که حدود چهار دهه قدمت دارد و پیدایش آن به زمان تحقیقات لباو(1972)[3] در آمریکا و ترادگیل[4] در انگلستان (1980) بر می گردد.زمینه اصلی تحقیقات لباو گوناگونی های زبانی و توجیه آنها بر پایه متغیرهای اجتماعی بود. در کنار این مطالعات به تدریج جنبه های دیگر زبان که در ارتباط با عوامل اجتماعی،فرهنگی،سیاسی وتاریخی بود مورد توجه و بررسی قرارگرفت (مدرسی1368:13).از دیدگاه زبان شناسان اجتماعی[5] ،زبان یک واحد ثابت و بدون تغییر نیست که تنها با بررسی شکل انتزاعی آن بتوان به شناخت آن نائل شد (چنانچه در زبان شناسی زایشی چامسکی[6] این اتفاق می افتد) این دسته از محققان بیشتر از آنکه به زبان در شکل انتزاعی و ایده آل آن بپردازند،زبان را درسطح گفتار واقعی آنچه که در جامعه تحت تاثیر متغیر هایی چون جنسیت ،طبقه ،نژاد ،مذهب و.. شکل می گیرد، بررسی می کنند. در نتیجه این تحقیقات مطالعات دیگری نظیر تحلیل گفتمان (و تحلیل انتقادی گفتمان ) [7] شکل گرفتند. این مطالعات نیز با پیش فرض بنیادی تاثیر گذاری عوامل اجتماعی در زبان کار خود را آغاز می کنندولی به واحدهای زبانی فراتر از جمله(متن) می پردازد واین تاثیر را تا آنجا ادامه می دهند که زبان را بازنمای ساختارهای اجتماعی که در آن تولید شده است می دانند.
اصطلاح تحلیل گفتمان برای اولین بار توسط زلیک هریس [8]( 1953) زبان شناس انگلیسی به کار برده شد و در دهه نود توسط نورمن فرکلاف[9](1992) به تحلیل انتقادی گفتمان تبدیل شده و به جایگاه شایسته خود دست یافت. تحلیل انتقادی گفتمان یک قطعه زبانی (اعم از گفتاری یا نوشتاری)را چون یک متن[10] در نظر می گیرد و برای تحلیل این متن به عوامل درون متن اکتفا نمی کند، بلکه با مطرح کردن تاثیر عوامل خارج از متن [11]به بررسی تاثیر و بازنمایی ساختار ها ی اجتماعی- ساختارهایی که در بر دارنده سلطه اجتماعی هستند- در متن مورد نظرمی پردازد. سلطه اجتماعی ،فرایندی نیست كه در یك مقطع زمانی خاص اتفاق بیافتد و تمام شود ، بلكه به صورت مدوام در جریان است و به علت همین سلطه آمیز بودن آن هر لحظه باید تكرار و تاكید شود. تنوع روابط بشری وقرار گرفتن انسانها در موقعیت های گوناگون کمک می کند که تناقض این نظام سلطه آمیز آشکار شود. (فر كلاف :1379؛112)در مقابل این مقاومتها ؛ ساختار های سلطه آمیز زبان می كوشند تا در جریان مشروع سازی اعمال و تداوم سلطه در روابط زبانی واجتماعی را پنهان كننند، روابطی كه در تاثیر متقابل از یكدیگر قرار دارند.
این مشروع سازی تنها از طریق فرایند طبیعی سازی امور غیر طبیعی وغیر بدیهی انجام می شود.(همان) وكار تحلیل انتقادی این است كه این تحریف واقعیات را نشان داده و روابط حاكم بر متن را آشكار كند.
این رساله در حوزه زبان شناسی اجتماعی با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان یا به اختصار (CDA)به بررسی تعامل زبان و جنسیت می پردازد و جنبه های مختلف گفتمانهای زنانه و مردانه را در ادبیات معاصر فارسی بررسی می کند.
این پژوهش از بین متغیرهای گوناگونی که بر گفتمان تاثیر می گذارند،خود را به دو متغیر جنسیت و زمان محدود می کند تا از این منظر به بررسی چهار اثر داستانی ،دو اثر در دهه چهل ودو اثر در دهه هشتاد بپردازد و تحول گفتمانهای ادبی را بررسی کند. عنوان پژوهش حاضر « تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران با تاکید بر جنسیت نویسندگان است» است .
در وجه اهمیت و ضرورت تحقیق می توان از دو جنبه عام وخاص سخن گفت. اهمیت عام وكلی پرداختن به این مساله ، همان پرداختن به تمام مسائلی است كه متغییر جنسیت را به عنوان عاملی موثر در تعاملات اجتماعی و فرهنگی در نظر می گیرندو براین عقیده هستند كه جنسیت عامل نا برابری وعدم توازن در روابط اجتماعی انسانهاست و با تنش زدایی از روابط دو جنس بخش مهمی از روابط بشری را تنش زدایی می كند. گام براشتن به سوی دنیایی كه هر چه كمتر به این نابرابری ها آلوده باشد،توجیه گر ضرورت و اهمیت این تحقیقات است.
و اما اهمیت خاص این تحقیقات (مطالعه بر روی گفتمان ادبیات مكتوب)از ویژگی های زبان سرچشمه می گیرد.:
1-زبان به عنوان گسترده ترین عرصه تعاملات بشری،جایی است كه بیشترین تماسها ،برخوردها و ارتباطات درآن رخ می دهدو به خوبی
بازنمای قواعد و ساختارهای حاكم بر تعاملات بشری است.
2-زبان به عنوان یك سیستم نشانه ای به خوبی تن می دهد تا دال و مدلولهایش كشف و نظام معنایی مستتر در ساختارهایش آشكار شود.نظام معنایی كه می كوشد جلوه های سلطه آمیز خود را به عنوان امور بدیهی و یا عقل سلیم پنهان كند .
اهمیت و ضرورت خاص این تحقیق كه آن را در شكل كنونی اش مطرح می سازد، ،مطالعه انتقادی زبان به منظور كشف و آشكار كردن گفتمانهای حاكم بر متون ادبی است. گفتمانهایی كه به گفته فركلاف(1379) توسط ساختار های اجتماعی تعیین می شود ودر حیات و تدوام این ساختار ها نقش دارند.
در این رساله پرسش های زیر مد نظر بوده اند:
3- آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن و مرد از نظر استفاده از واژگان قدیمی (قاعده کاهی زمانی) تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است ؟
4-آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن ومرد ا ز نظر نقض قواعد نحوی زبان تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است ؟
5-آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن ومرد از نظر استفاده از ساخت یا گویشی خارج از زبان معیار (قاعده کاهی گویشی )تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است؟
در دسته بندی عام روشهای مطالعه در انسان شناسی به دو دسته روشهای میدانی و کتابخانه ای ، روش تحقیق این مطالعه در دسته روشهای تحقیق اسنادی یا کتابخانه ای جای می گیرد ولی از این طبقه بندی عام که بگذریم روش تحقیق این رساله تحلیل انتقادی گفتمان است .این پژوهش با استفاده از این روش و در سه مرحله انجام گرفته است :
در این مرحله گویه هایی که بتوانند بازنمای تفاوت گفتمانهای زنانه و مردانه در نثر ادبیات داستانی معاصر باشد ،گردآوری و تنظیم شدند.این گویه ها با سویه زبان شناسی اجتماعی و اغلب از گویه هایی که نزد فرمالیستها به عنوان برجسته سازی(معیار ادبیت یک متن) دانسته می شوند ،برگزیده شدند.
– گرد آوری و تلخیص داده ها :
در این مرحله متون منتخب برای استخراج گویه های مورد نظر چند باره خوانی شدند . در این مرحله داده های مورد نظر در جداولی خلاصه و فهرست شدند.
-تحلیل و نتیجه گیر داده ها :
در این مرحله داده های استخراج شده با توجه به بنیاد های نظری رساله که مفصلا در بخش نظریه ها و شرح روش تحلیل گفتمان آمده اند، تحلیل شدند .
[1] Sociology of language
[2] interdisciplinary
[3] W.Labov
[4] P.Trudgill
[5] Sociolinguistics
[6] N.Chomsky
[7] critical discourse analysis
[8]Zelic Haric
[9] N.Fairkough
[10] context
[11] context of situation
[12] Taboo
[13] Item
از آنجا که این معادل اغلب در رشته جامعه شناسی به کار گرفته می شود ،می توان با اندکی تسامح از شاخص نیز استفاده کرد،
Indictor شاخص ابزار بازنمایی یا عینی کردن یک مفهوم انتزاعی با ذهنی است . (ادامه نمونه متن)
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است