از ویژگیهای بارز جامعه ایرانی مردسالاری میباشد. اما نمیتوان تصور كرد كه زنان در تمامی حوزهها و تمامی زمانها تحت تسلطاند و این مردان هستند كه جریان امور را تعیین میكنند. چنان كه كتی دیویس معتقد است: «تاكنون با مفهوم قدرت طوری برخورد می شده كه گویی فقط در اختیار مردان است و قدرت در اجتماعات برابری طلبانة آرمانی مورد نظر جایی ندارد. اما بررسی ها نشان داد كه قدرت در میان زنان نیز وجود دارد و آنان همچون كنش گرانی كه از قدرت استفاده می كنند مطرح هستند.» (اعزازی، 1385: 17-16)
در تحقیق حاضر سعی بر آن شده به روشهایی كه زنان كرد بكار میبرند تا در خانواده خویش جریان برخی از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسیده وایدههایشان را تحقق بخشند، پی ببریم. ما در جهت تحلیل روشها و استراتژیهای آنان، كارایی و اثربخشی این استراتژیها گام برمیداریم.«تصمیم گیری پنهان از این منظر یعنی آرایش صحنه برای حفظ قدرت از طریق شیوه هایی مانند كنترل اطلاعات فرد B و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ایدئولوژی سازی در راستای سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB یا سازماندهی تحقق منافع توسط A، چنان كه تحت این شرایط مؤثرترین حالت تصمیم گیری پنهان است كه B با توجه به ساخت های موجود و علی رغم میل خود شرایط را بپذیرد و خویشتن را برای طرح مسئله ذی حق نداند» (محمدی اصل، 1381: 63-62)
ترفندهای زنان در گریز از قدرت مردانه و اثرگذاری بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعی، سبك زندگی، میزان تحصیلات، تعلق به گروه قومی و دینی و… تغییراتی میپذیرد. لذا در اینجا سعی بر آن بوده استراتژیهای قدرت را در یكی از گروههای همگن زنان، یعنی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسی كنیم. البته با یادآوری این نكته كه ما استراتژیهای قدرت زنان كرد را از خلال روابط خویشاوندی و در میان گروه خانوادگی میپردازیم. خانواده كوچكترین واحد اجتماعی و خصوصی ترین واحد نیز هست. بسیاری از تنبیهات سخت بدنی زن توسط شوهر، و یا فرزندان توسط پدر، ناپدری و نامادری و دیگر افراد بزرگسال در خانواده و نیز آزارهای كلامی و روانی در داخل خانه صورت می گیرد. نگارنده بر این اعتقاد است كه زمانی كه افراد از كنش ارتباطی استفاده می كنند توسل به كنش وسیله ای و استراتژیك كاهش می یابد. در كنش ارتباطی است كه سلامت جسم و روان افراد حفظ می شود. زن و شوهری كه بتوانند با هم به راحتی و بدون موانع به كنش ارتباطی بپردازند فضای سالمتری در خانه تولید خواهند كرد و این سلامت ارتباط بر كودكان و ارتباط آنان با والدین تأثیر بسیاری خواهد گذاشت و در آینده همین الگوها نه تنها در خانواده ها كه از طریق افراد خانواده، در سطح اجتماعی و حوزه عمومی نیز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه كمك فراوان خواهد نمود. من كارم را از سطح خانواده كه اولین نهاد اجتماعی كردن افراد است شروع كرده ام كه اولین قدمها را برای داشتن جامعه ای برابر، آزاد و عادل را از همین اولین آموزشگاه شروع كرده باشیم.«ارتباط بزرگ ترین عامل منفردی است كه بر سلامت انسان و رابطه اش با دیگران اثر می گذارد» (ستیر، 1373: 75)

طرح مساله:
معمولاً همیشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونهای یادشده كه قدرتی نداشته و تصمیمگیریها، اعمال خشونتهای جسمی، جنسی و روانی و… همه از طرف مردان اعمال میشوند. بررسیها در مورد قدرت زنان اندك بوده، خصوصاً در مورد زنان كُرد.
اصطلاح «غیرشدگی»[1] با مفهوم «دیگری شدن» و مفهوم فوكویی«بیرونی شدن» یا حاشیهای شدن شخص ارتباط نزدیك دارد. شرایط غیرشدگی كه اغلب مترادف با «دیگری» تصور شده است، مختص شخص حاشیهای یا پیرامونی است كه به مراكز قدرت دسترسی ندارد. مراكز، نقطه مبدأ را بازنمایی میكنند كه در آن نقطه معنی به مثابه هنجار تعیین كننده، تأیید و تثبیت شده است. كسانی كه به دلیل طبقاتی، كاستی، جنسیتی یا مذهبی از مركز طرد میشوند نامرتبط با قواعد هنجاری طبقهبندی میشوند و«دیگری[2]» نام میگیرند. نظریه پردازان فمینیست بحث میكنند كه مردسالاری با استفاده از الگوهای هویتیِ ذات گرایانه و زیستشناسانه برای زنان، غیرشدگی را به تجربه زنان نسبت داده است. به این ترتیب تجربه زنان همگن شده، به حواشی رانده شده و در انقیاد هنجار عام، یعنی تجربة مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاری مشروعیت و حقانیت بخشد.(هام وگمبل، 1382: 30) به همین دلیل از تجربه قدرتنمایی زنان بسیار كم سخن گفته میشود. دیگر آن كه زنان عمده فعالیتشان در خانه بوده و خانه یك حوزه خصوصی است كه حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی كمتر به چشم میآید و اخبار در مورد اتفاقات و رویدادها و رفتارها درون خانه بسیار كمتر از حوزه عمومی منتشر میشود. حوزه خصوصی جایی است كه رفت و آمد به آن كم و كنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندك میباشد اما حوزه عمومی بسیار راحتتر به چشم میآید و حال كه زنان تا چند دهه اخیر محدود به حوزه خصوصی بودهاند اطلاعات ما از رفتارهای آنها كمتر میباشد.
«از دیدگاه انسانشناسی فمینیستی همه فرهنگها زنان را در حوزة خانگی (خصوصی) و مردان را در قلمرو عمومی قرار میدهند. به اعتقاد میشل روزالدو بین فرودستی زنان در یك جامعه مشخص و میزان جدایی بین قلمروهای عمومی و خانگی رابطه مستقیمی وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، 1382: 357)
لذا سعی كردیم كه روابط قدرت را در عرصه خصوصی، قلمروی كه زنان بیشترین حضورشان را در این عرصه دارند، بررسی كنیم.
«نكتهای كه باید بدان توجه داشت این است كه علم سیاست، تنها به مطالعه و بررسی رابطه قدرت در سپهر عمومی میپردازد، در حالی كه در زندگی خصوصی نیز رابطة قدرت وجود دارد و تفكیك میان دو حوزه، موجب بیتوجهی به مسئله قدرت در عرصه خصوصی است. در دوره اخیر، نه تنها فمینیستها، بلكه سایر اندیشمندان و نظریهپردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصهها هستند. از این رو، تعریف سیاست توسعه یافته است و دیگر محدود به قدرت حاكمیت و دولت نمیشود و زندگی خصوصی را نیز در بر میگیرد.» (مشیرزاده، 1383: 172)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاكم بر جامعه میباشد و نیز به نوبه خود تأثیرگذار بر فرهنگ حاكم. در اینجا نمیتوان از همه زنان كرد حرف زد زیرا این زنان برحسب ویژگیهایی از جمله طبقه اقتصادیشان و… وضعیتشان فرق میكند.

علاوه براین وضعیت زنان كرد در ایران با زنان كرد در سایر كشورها هرچند تشابهاتی دارد، اما تفاوتهایی نیز میپذیرد زیرا فرهنگ كردها در هر كشور، از فرهنگ غالب در آن كشور تأثیراتی پذیرفته كه این تأثیرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و میزان مشاركتدهی زنان در فعالیتها تأثیر میگذارد.
به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج كه یكی از شهرهای كردنشین در ایران میباشد سخن میگوییم.
یكی از عرصههایی كه قدرت در آن ظاهر میشود و روابط قدرت را در آن میتوان دید عرصه خانواده است. كه خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسیتری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر میپذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعیشدن و یادگیری در خانه و خانواده روی میدهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستمهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر میگذارند و نگرشها و عادات رفتاری خود را در مكانها و عرصههای مختلف با خود حمل میكنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شدهتر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصههای اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم. اما در واقع رهبران پشت پردهاند. در این موارد شاید نمیتوان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایدههایشان را از طریق انتقال آنها به مردان، وارد عرصه عمل كرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت میكنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است كه حرف میزند و رأیش را بیان میكند اما فیالواقع این تفكرات و نظرات زن است كه او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً در كردستان در مراسمی كه مهریه[3] تعیین میشود، این تنها مردان هستند كه در اتاقی گردهم نشسته و بر
سر مقدار آن چانه میزنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانوادهها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده میكنند و مقدار مناسب مهریه را به او میگویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی میكنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده كند. آیین تعیین مهریه نمونهای است از صحنههای نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهكارها و تمهیداتی بهره میبرد كه موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمیشوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اكثریت مردم گشته كه زنان منفعل و بدون قدرتاند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصههایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و… هدف این تحقیق میباشد. برتراند راسل در كتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن میگوید. او مینویسد« در هر سازمان بزرگی كه زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) كوچكتری هم هستند كه با شیوههای شخصی خود در رهبران نفوذ میكنند» و البته او صفات لازم برای كسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت میداند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یك واژه عمومی بكار میبریم. در ذیل آن واژههای تخصصی اقتدار، نفوذ، دستكاری و… وجود دارد. شكل خاصی از قدرت موردنظر ما نمیباشد. بلكه مهم این است كه زنان بر امور در خانواده موثر واقع میشوند یعنی آنها را تحتتأثیر قرار میدهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانهزنی، اقناع و… مهم نحوه تأثیرگذاری و تاكتیكها و نیز سیاستهای زنان در طی جریان تأثیرگذاری میباشد. كه حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدریاش و یا نفع خانوادهای كه تشكیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژیهایی است كه این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود میدانند بكار میگیرند.
«قدرت پدیدهای است كه همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همة گروههای انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروهها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطة نزدیكی بایكدیگر دارند. قدرتمندان میتوانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته كنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبة خود وسیلة ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان كارایی این روشها نیز پرداخته میشود اما اینكه آنچه او نفع خویش تشخیص میدهد آیا تشخیص درستی است و اینكه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف كرده و یا اینكه آیا این روشها اخلاقی و منطقیاند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشارهای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح كلی استراتژیهای قدرت به راهكارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و… در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و… اشاره دارد.
شرح مفاهیم
«انسانشناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل میشوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شكلهای قدرت در تصمیمگیری اجتماعی برخوردار میشوند. ولی از آنجا كه فعالیتهای مردان كانون ارزش فرهنگی است در تمامی فرهنگها منبع مشروعیت در اعمال قدرت نیز مردان هستند.» (هام وكمپل. 1382: 347)
«قدرت خانگی[4] اما خاصیت یا صفتی در یك سیستم خانوادگی است كه براساس آن فرد یا افرادی توانایی(بالقوه یا بالفعل) تغییر رفتار دیگر اعضای خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخصهایی چون تحصیلات، درآمد، مالكیت، شغل و … میدانند.در این حوزه به روابط داخلی افراد و فرایندهایی كه در آن قدرت شكل میگیرد نظیر تصمیم گیریها، حل مشكلات، حل تضادها و … توجه میشود. منابع قدرت ویژگیها یا نهادهایی را در بردارد كه موجب تمایز عامل قدرت و تابع قدرت میشوند. این منابع شامل شخصیت، مالكیت و سازمان میشود.(گالبریت، 1373: 11)
«فرهنگ علوماجتماعی قدرت را اینگونه تعریف میكند: قدرت در كلیترین مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانایی(اعمال شده یا نشده) برای ایجاد رویداد معین
ب) نفوذ اعمال شده به وسیله یك فرد یا گروه به هر طریق بر رفتار دیگران در جهات مورد نظر.
این تعریف در واقع از تعریف معروف ماركس و برگرفته شده است كه قدرت را«توانایی اعمال ارادة خود در یك رابطه اجتماعی معین صرف نظر اینكه مبنای آن توانایی چیست، حتی در برابر مخالفت و به رغم اراده دیگران» تعریف میكند.» (صبوری. 1381، 25-24)
«قدرت در معنایی عام قابلیت انجام اعمال مؤثر یا توانایی اثرگذاری مطلوب بر اشیاء یا افراد است.»(ریویر. 1382. 28)
دال در رابطه با قدرت معتقد است كه:
«طرف A بر طرف B تا جایی قدرت اعمال میكند كه بتواند طرف B را به كاری وا دارد كه در غیر آن صورت كار مزبور را انجام نمیداد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعیتی اشاره دارد كه در آن اعمال كنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته میشوند، بدین سان ، قدرت به تنهایی به مفهوم وضعیتی است كه به توانایی كاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ویژگی رضایت را هم در بر دارد.» (صبوری، 1381. 28)
«قدرت به اعمال نفوذ با تكیه بر نوعی مجازات اطلاق میشود(كاربرد زور جسمانی، شدیدترین نوع مجازات منفی است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتنی بر حیثیت شخصی و یا منزلتِ یك سمت اطلاق میشود.» (بیتس و پلاگ. 1375: 654)
«سیاست ترجمه واژة یونانی Politeia است كه یونانیها به آن نظام شهری میگفتند. یعنی شیوه سازمان بخشیدن به فرماندهی كه در دولت شهرهای یونانی به مفهوم سازمان دهی تمام اجتماع در نظر گرفته میشد. این واژه به مفهوم شهروندی، حكومت و شكل حكومت نیز به كاربرده شده است.» (صبوری. 1381، 23)
«واژه سیاست در زبان فارسی به معنای(1) با داشتن ملك، حكومت، ریاست و داوری (2) مصلحت، تدبیر و دوراندیشی (3) قهر كردن و هیبت نمودن (4) شكنجه، عذاب و عقوبت و مجازات كردن است.» (دهخدا، 1345، 742- 741)
«خانواده یك گروه زیستی ـ اجتماعی است كه حداقل از دو نفر(مرد ـ زن) كه با یكدیگر نسبت خونی ندارند تشكیل شده معمولاً خانواده، محلی برای فرزندآوری است و حداقل كاركرد خانواده این است كه محیطی را فراهم میسازد كه در آن نه تنها نیازهای طبیعی افراد برآورده میشود بلكه جایگاه اجتماعی ـ فرهنگی فرد نیز تثبیت میگردد. شكل جهانی خانواده امروزی به شكل زیستی شامل والدین و فرزندان میباشد.(Gould and Lokolb, 1964. 257-259) و دكتر ساروخانی خانواده را این چنین تعریف میكنند. «خانواده گروهی است اجتماعی و متشكل از افرادی كه دارای روابط سببی(زن-شوهر)، احیاناً نسبی(در صورت وجود فرزندان) و گاه فرزندپذیری با یكدیگرند.»(ساروخانی، 1370: 144)
ایدئولوژی«یعنی ارزشها و باورهایی كه به تحكیم موقعیت گروههای قدرتمندتر به زیان گروههای كم قدرتتر یاری میرسانند. قدرت، ایدئولوژی و تضاد همواره با یكدیگر پیوند نزدیك دارند. بسیاری از ستیزهها به علت پاداشهایی كه قدرت میتواند به همراه آورد، بر سر قدرت است.»(گیدنز 1381: 767)
فضای خصوصی: فضایی كه مربوط میشود به كوچكترین واحد اجتماعی یعنی خانواده. وقتی از یك خانه یا آپارتمان حرف میزنیم با فضای خصوصی سروكار داریم كه افراد محدودی به آن رفت و آمد دارند.(فكوهی. 1381 جزوه درس انسانشناسی شهری) هیچكس نمیتواند بدون رضایت ساكن به محل مسكونی وارد شود. فضای خصوصی از نظر حقوقی حفاظت شده است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
4
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
………………………………………………………………………….. ……………………………………………………………….
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
2 چارچوب مفهومی و نظری 20
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………

……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………

……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
3 روش تحقیق 57
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
4 ارائه یافته ها (گزارش داده های كیفی) 73
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
جمع بندی 136
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
5 نتیجه گیری 138
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
منابع و مآخذ 146
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست ها
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست1- مراکز فعال در زمینه اچ آی وی/ایدز
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
Abstract
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
ادامه تکه هایی از متن
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X- PVX) گونه شاخص جنس Potexvirus از خانواده Alfaflexiviridae میباشد. طی سال های 1389 و 1390، از مناطق کشت اصلی سیب زمینی در استان همدان بازدید و نمونه برداری انجام گرفت. مجموعاً 456 نمونه برگی (تعداد 132 و 324 نمونه بترتیب علائمدار و تصادفی) از 9 مزرعه واقع در مناطق بهار، کبودرآهنگ و رزن جمع آوری گردید. نتایج آزمون الایزا با استفاده از آنتی بادی اختصاصی (بیوربا-سویس) نشان دهنده آلودگی 42 نمونه با ویروس ایکس سیب زمینی بود. بر اساس آزمون الایزا میزان وقوع آلودگی به این ویروس به ترتیب کاهش در مناطق بهار، رزن و کبودرآهنگ تعیین گردید. برای تایید نتایج حاصل از آزمون سرولوژیکی از روش های بیولوژیکی و مولکولی استفاده شد. مطالعه دامنه میزبانی جدایه های ایرانی ویروس ایکس سیب زمینی با استفاده از گیاهان محک مختلف، تفاوتی نشان داد. همچنین در این تحقیق ناحیه ژن پروتئین پوششی ویروس بطول حدود 750 جفت باز با استفاده از آغازگر های اختصاصی تکثیر گردید. آنالیز تبارزایی با استفاده از توالی کامل پروتئین پوششی دو جدایه ویروس شامل Iran H1 و Iran H2 با توالیهای مربوط به جدایه های خارجی PVX موجود در بانک ژن نشان داد که جدایه های ایرانی در گروه اروپا-آسیا (Eurasia) قرار می گیرند. در درخت تبارزایی جدایه های تعیین توالی شده در این بررسی با جدایه ویروس ایکس جدا شده از نخود (Pisum sativum) در یک شاخه مستقل و نزدیک بهم قرار گرفتند. طول کامل توالی پروتئین پوششی 714 نوکلئوتید بود که پروتئینی با 237 اسیدآمینه تولید می نماید. این نتایج با نتایج بدست آمده در مورد سایر جدایه های این ویروس از مناطق دیگر دنیا مطابقت دارد. هر چند که جدایه های ایرانی مورد مطالعه در گروه اروپا-آسیا قرار می گیرند ولی هنوز مشخص نیست که آنها جدایه های غالب این ویروس در ایران باشند. برای این منظور لازم است تا جدایه های بیشتری از این ویروس از مناطق خاورمیانه و سایر کشورها تعیین توالی شوند. هر چند بر اساس مطالعات ما این اولین گزارش از آنالیز تبارزایی این ویروس جدا شده از سیب زمینی از ایران واقع در منطقه mid-Eurasia می باشد.
كلمات كلیدی: ویروس ایكس سیب زمینی، تبارزایی، ایران
در بین گیاهان دو لپه، سیبزمینی مهمترین محصول زراعی است که، پس از گندم، برنج و ذرت در رتبه چهارم جهانی قرار دارد (FAO, 2009). تولید سیبزمینی در جهان طبق گزارشات سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال 2009، معادل 314 میلیون تن بوده است (FAO, 2009).
طبق گزارشات فائو چین بالاترین رکورد تولید سیبزمینی را در سال 2009 در جهان داشته است و بعد از آن به ترتیب روسیه و هند در مقامهای دوم و سوم و آمریکا در مقام چهارم قرار گرفته اند و ایران از نظر تولید سیب زمینی در مقام چهاردهم جهان و دوم خاورمیانه قرار می گیرد (FAO, 2009). تولید سیب زمینی در کشور ما از اهمیت خاصی برخوردار است و فائو تولید سیب زمینی ایران را در سال 2009 میلادی چهار میلیون و 107 هزار و 626 تن اعلام کرده است. استان همدان با 63/16درصد اراضی تحت کشت سیبزمینی کشور، در مقام نخست قرار دارد. میزان تولید سیب زمینی در این استان حدود نیم میلیون تن برآورد شده است (آمارنامه جهاد کشاورزی، 1388).
بر اساس اعلام فائو سطح زیر کشت سیبزمینی در ایران در سال 2009 میلادی نسبت به سال 2008 با کاهش 2/13 درصدی به 153 هزار و 995 هکتار رسید (FAO ,2009).
بیماریهای ویروسی نقش مهمی در کاهش عملکرد سیبزمینی دارند. در این بین ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X– PVX) موجب کاهش محصول سیبزمینی از 10 تا 20 درصد میگردد، این موضوع نشان دهنده گسترش بیماریهای ویروسی در مزارع سیبزمینی کشور و لزوم تدوین برنامههایی برای مدیریت آنها میباشد. اولین گام در تدوین چنین برنامههایی، داشتن اطلاعات کافی از وضعیت (فراوانی و پراکنش) آلودگی ویروسی و شناخت خصوصیات جدایههای غالب ویروسی در هر منطقه میباشد. با توجه به اهمیت زراعت سیبزمینی در استان همدان و از طرفی با در نظر گرفت این نکته که در مورد وضعیت بیماری ویروسی PVX از نظر فراوانی و پراکنش آن در مزارع سیبزمینی این استان و نیز خصوصیات این جدایهها، اطلاعات دقیقی در دسترس نمیباشد، لذا تحقیق در این مورد به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب در نظر گرفته شد تا در قالب یک پژوهش مدون فراوانی و پراکنش ویروس PVX در مزارع سیبزمینی استان همدان و نیز خصوصیات آنها مطالعه شود. این اطلاعات در تدوین برنامههای مدیریت این بیماری از پیشنیازهای اصلی محسوب میگردد.
الف) بیان موضوع
یكی از علل اختلال امور نابسامانی اجتماعی و كاهش میزان امنیت در جامعه، مساله بزهكاری و مجرمیت است.جرم همیشه نتیجهی اراده فعل شخص واحدی نیست بلكه دراثر همكاری و اشتر اك مساعی عدهای ازاشخاص به منصه ظهورمیرسد. این افراد مباشرمعاون یا شریك یك جرم هستند. بدیهی است اشتراك مساعی واجتماعی افراد ضمن اینكه بر میزان قدرت افراد میافزاید در عین حال نمایانگر یك خطر اجتماعی بارزی است كه قانونگذار با تدوین قوانین و مقررات درصدد مقابله وپیشگیری از وقوع این تشریك مساعی و همكاری مجرمانه می پردازد. درعصرحاضر به اقتضای ترقی جامعه بشری، پیشرفت شگرفی علمی وصنعتی وسرعت وسهولت وسایل ارتباط داخلی وخارجی، جرایمی به ظهور رسیده كه نقش اصلی و اساسی ارتكاب آن را كسانی ایفاء میكنند كه خود صحنهی جرم و محل ار تكاب تا حدود زیادی دور میباشند.

بنابراین تعاون و اشتراك مساعی به همان اندازه كه سازندگی واعتلاء و پیشرفت جوامع بشری را تسهیل میكند، اگردراختلال نظام اجتماعی صرف شود، برسرعت سوق دادن آن جامعه به جانب پرتگاه تباهی میافزاید بنابراین شر كت و معاونت چند نفردر ارتكاب جرم، جامعه را با خطرات زیادی مواجه میسازد كه كیفیت مبارزه با آن و اتخاذ تدابیر لازم در قبال این بلای اجتماعی درخور بحث و اندیشه و تفكر و تحقیق است.
در زمان معاصر دیگر كمتر مشاهده می شود كه مجری به تنهایی به ارتكاب جرم مورد نظر خود اقدام كند، بلكه تبهكاران از یك طرف برای سهولت تبهكاری و از دیگر سو برای فرار از كیفر اعمال ارتكابی خود گرد هم جمع شده و با تقسیم كار بار مسئولیت انفرادی را كاهش میدهند تا از این طریق مسئولیت را متوجه عده بیشتری گردانند و مقامات قضایی و انتظامی را در امر تفتیش جرم و تعقیب دستگیری و محاكمه مجرمین گمراه سازند.
بدین لحاظ لازم است با شناخت زمینه ها، انواع ابعاد و نتایج همكاری مجرمانه و از جمله معاونت در ارتكاب جرم تدابیری جهت پیشگیری و مبارزه با آن اندیشیده شود.
دراین تحقیق ابتدا جایگاه فرعی خاص از همكاری مجرمانه یعنی معاونت درجرم درمیان سایر مداخله كنندگان درجرم مشخص گردیده و سرانجام عنوان معاونت در جرم درحقوق كیفری ایران و مطالعه تطبیقی با حقوق لبنان برگزیده و مورد تصویب قرار گر فته است.
باید توجه داشت بهترین شیوه برای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوع، مقایسه تطبیقی موضوع با سایر موارد مشابه است. همین دلیل به مطالعه تطبیقی موضوع با حقوق كیفری لبنان و در پرتو قانون جزای آن كشور پرداخته شده است. معاون شخصی است كه مجرم اصلی را در وقوع جرم كمك و مساعدت نموده است بدون اینكه در عملیات اجرایی جرم مداخله داشته باشد.
ب) سؤالات تحقیق
سؤال این است كه اصولاً چرا چنین فردی مجرم شناخته شده است؟ مصادیق لازم به منظور تحقق معاونت درجرم در قوانین جزایی دو كشور ایران و لبنان چه مواردی است؟ آیا این مصادیق منحصر به موارد تعیین شده قانونی است؟ رفتار مادی لازم جهت تحقق معاونت در جرم در این دو نظام كیفری صرفاً به شكل فعل مثبت است یا ترك فعل نیز می تواند مصادیق معاونت محسوب گردد؟ آیا مسئولیت معاون نشات گرفتهازمسئولیت مباشرجرم است یا بایستی برای آنچه عملاً انجام داده است مجازات شود؟ برای توجیه مسئولیت كیفری معاون جرم ارتكاب چه مقدار فعل از سوی كمك كننده ضروری است؟آیا وجود توافق قبلی یا هدف مشترك، شرط تحقق نهاد مزبور دراین دو نظام كیفری است؟ هرگاه توافق قبلی یاهدف مشترك وجود نداشته باشد ولی متهم (معاون) اتفاقاً درصحنه جرم حاضر باشد وضعیت چگونه خواهد بود؟ با توجه به مطالب فوق سؤالهای اصلی تحقیق عبارتند از:
1- آیا بزه معاونت در جرم بزه عاریتی است یا جرم مستقل محسوب میگردد؟
2-آیا معاونت در جرم در رابطه سببیت بین رفتار معاون و جرم ارتکابی توسط مباشر لاجرم بایست مستقیم باشد؟
3- آیا معافیت مباشر جرم از مجازات در هر صورت موجب معافیت معاون نیز خواهد بود؟
4- آیا معاونت در جرم از طریق ترک فعل نیز ممکن خواهد بود؟
5- مصادیق قانونی معاونت در جرم به نحو حصر است یا تمثیل؟
6- آیا علم و آگاهی معاون از قصد مجرمانه مباشر برای تحقق رکن روانی معاونت در جرم کفایت می کند یا علاوه بر آن قصد مجرمانه معاون نیز ضروری است؟
پ) فرضیات تحقیق
1- درهردو نظام كیفری معاونت عنوان مستقل مجرمانه نیست بلكه امری تبعی وفرعی بودهو تحقق آن مستلزم وجود فعل مجرمانه اصلی است.
2- رابطه سببیت غیر مستقیم نیز بین رفتار معاون و جرم ارتکابی توسط مباشر در تحقق معاونت در جرم کفایت می کند.
3- معافیت مباشر جرم از مجازات بعضا موجب معافیت معاون از مجازات می گردد.
4- اصولا معاونت در جرم از طریق ترک فعل قابل تحقق نخواهد بود مگر در موارد خاص که قانونگذار به آن تصریح نموده باشد.
5- مصادیق قانونی معاونت در جرم به نحو حصر است.
6-در حقوق ایران علاوه بر علم و آگاهی، قصد مجرمانه معاون نیز ضرورت دارد.
ج) اهداف وكاربردها
اهداف و كاربردهای این تحقیق را می توان در موارد ذیل ذكر نمود.
1- در میان سایر رشتههای علوم جنایی، حقوق كیفری عمومی دارای اهمیت زیادی است و در حقیقت پایه و اساس دیگر رشتههای علوم جنایی را تشكیل میدهد.در واقع میتوان با بحث و بررسی عناصروخصوصیات عمومی جرایم و ضمانت اجرای كیفری،آن را كلید فهم بسیاری از مسایل حقوقی جنایی و تضمین كننده حقوق و آزادی های طبیعی و مشروع افراد دانست.
2- انتخاب موضوع «معاونت درجرم» از بین تمام مسایل حقوقی كیفری عمومی به این دلیل میباشدكه همكاری ومساعدت درارتكاب جرم بخش مهمی ازحقوق كیفری عمومی راتشكیل میدهد به طوری كه در قانون مجازات اسلامی فصلی به شركاء ومعاونین جرم اختصاص یافته است.
3- گسترش روابط ملل در دنیا، ایجاب می نماید تا ملت های مختلف حقوق و قوانین یكدیگر را بشناسند. بنابراین سعی شد تا بررسی تطبیقی معاونت درجرم با كشور لبنان كه تا حدودی دارای نظام حقوقی شبیه نظام حقوقی ماست و تعاملات زیادی درعرصههای مختلف با كشور ما دارد انجام پذیرد. زیرا حقوق هركشور جزیی از فرهنگ آن كشور به حساب میآید كه شناسایی حقوق و تجربیات ملل می تواند برای اصلاح حقوق و رفع مشكلات داخلی نیز به كارآید.
4- تبیین وتوضیح ارتباط معاون و مباشرازحیث عناصر و اركان تشكیل دهنده جرم و بررسی میزان مسئولیت كیفری معاون با توجه به پذیرش سیستم استعاره مجرمیت و مجازات معاون و مباشردرحقوق كیفری ایران و لبنان ازاهداف این تحقیق می باشد.
ح) روش تحقیق
روش تحقیق در این رساله روش كتابخانهای و فیش برداری از منابع است. پس از تعیین موضوع جهت تهیه فیش از كتب فارسی و عربی به مراجع مختلفی از جمله كتاب شناسیها، فهرست نگارش یافته دركتب و مقالات وكتابخانههای دانشكده های حقوق مراجعه شد كه در جهت جمع آوری مطالب، بسیار ارزشمند بود. نهایتاً به تجزیه و تحلیل منابع پرداخته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به یافتن پاسخ، جهت سؤالات تحقیق و نیزاثبات یا رد فرضیهها پرداخته شد. به طورخلاصه میتوان چنین بیان كرد كه روش پژوهش دراین رساله صرفاً مطالعات كتابخانهای بوده و نظرات نهایی ازتجزیه وتحلیل كتب فقهی حقوقی وآرای قضایی ایران و لبنانكه مرتبط با موضوع این تحقیق بوده استخراج گردیده است.
تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در 10 دسامبر 1948 توسط مجمع عمومی ، گام بزرگی به جلو ، در پیشبرد تمدن در سطوح بین المللی و ملی را شکل داد . این اعلامیه ، در یک متن جامع ، تقریبا دربردارنده رشته کامل آنچه که امروزه به عنوان حقوق بشر و آزادی های اساسی شناسایی میشود بود. وقتی کمیسیون [سابق] حقوق بشر سازمان ملل متحد ، [1] کارش را درباره اعلامیه کامل کرد و شروع به تهیه پیش نویس عهدنامه هایی درباره حقوق بشر نمود تا برای کشورهایی که آنها را تصویب بنمایند الزام حقوقی داشته باشد ، کمیسیون این سؤال را مطرح کرد که آیا این ها باید یک میثاق یا دوتا باشند . این مسأله به مجمع عمومی ارجاع شد که در قطعنامه ای مصوب 1950 بر وابستگی متقابل همه مقولات حقوق بشر تأکید نمود و از کمیسیون خواست تا عهدنامه واحدی را تصویب کند . [2] به هر صورت ، سال بعد کشورهای غربی توانستند با درخواست از کمیسیون برای تفکیک حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر به دو میثاق جداگانه ، یکی درباره حقوق مدنی و سیاسی [3] و دیگری درباره حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی [4] این تصمیم را لغو کنند[5].

در نتیجه ، این معمول است که منشور بین المللی حقوق ، مشتمل بر دو مقوله مجزای حقوق بشر تلقی شود . در این سالهایی که از آن زمان گذشته ، حقوق مدنی و سیاسی در تئوری و عمل توجه بیشتری را جلب نموده اند در حالی که حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی اغلب
نادیده گرفته شده اند که البته جای تأسف دارد. در همین زمان ، وقتی مجمع عمومی با تصویب دو میثاق مختلف تصمیم به تفکیک سازی گرفت ، قطعنامه ای را نیز تصویب نمود با تأکید بر اینکه مجموعه های مختلف حقوق بشر دارای وابستگی متقابل تفکیک ناپذیر هستند . این امر از آن زمان در جلسات سازمان ملل متحد تکرار شده است و در ان اواخر کنفرانس جهانی 1993 درباره حقوق بشر که در آن 171 کشور حضور داشتند در اعلامیه وین و برنامه اقدام خود ، بیان داشت که « تمام حقوق بشر ، جهانی ، تفکیک ناپذیر ، دارای وابستگی و ارتباط متقابل هستند»[6] . این ارتباط متقابل بین مجموعه های مختلف حقوق را می توان در رویه نیز مورد تأیید قرار داد ، اما خیلی بیش از این نیاز است تا به تصدیق تفکیک ناپذیر بودن و وابستگی متقابل آنها ، آنچنان که اغلب توسط سازمان ملل متحد تکرار شده ، عینیت داد .

حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بخشی از بسته نظام بین المللی حقوق بشر ، نه تنها در سطح جهانی که در سطح منطقه ای نیز می باشد ، آنها در منشور اجتماعی اروپا ، پروتکل الحاقی به عهدنامه آمریکایی حقوق بشر در زمینه حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و منشور آفریقایی حقوق بشر و خلق ها ، گنجانده شده اند . دو مجموعه حقوق در اسناد بین المللی جدیدتر ، در یک متن مشترک ، دوباره تلفیق شده اند . عهدنامه حقوق کودک ، مصوب 1989 ، یکی از نمونه اسنادی است که در آن دو مجموعه حقوق ، کنار هم یافت می شوند .