وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان ‏نامه كارشناسیانسان‏شناسی درباره مناسك عزاداری

 
تاریخ: 29-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 138

 

1ـ5ـ گفتمان كربلا پس از انقلاب اسلامی: دوران جمهوری اسلامی ………………………………………………….. 139

 

1ـ1ـ5ـ نریمان پناهی ……………………………………………………………………………………………………………………… 144

 

2ـ1ـ5ـ سید محمد جواد ذاكر: سمبل سبك جدید …………………………………………………………………………. 145

 

3ـ1ـ5ـ مهدی اكبری: مداحی از حوزه فرهنگی مشهد……………………………………………………………………… 145

 

4ـ1ـ5ـ عبدالرضا هلالی: اوج جریان سبك جدید و ستاره مداحان …………………………………………………. 147

 

2ـ5ـ فضای هیاتها: اجتماعی هیاتی……………………………………………………………………………………………………… 153

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

3ـ5ـ مفاهیم و نمادهای اصلی گفتمان كربلا ………………………………………………………………………………………. 160

 

1ـ3ـ5ـ عزاداری …………………………………………………………………………………………………………………………….. 161

 

2ـ3ـ5ـ اندوه، ماتم و حزن………………………………………………………………………………………………………………. 163

 

3ـ3ـ5ـ اشك و گریه ……………………………………………………………………………………………………………………… 164

 

4ـ3ـ5ـ كربلا و عاشورا……………………………………………………………………………………………………………………. 168

 

5ـ3ـ5ـ نمادهای انسانی …………………………………………………………………………………………………………………. 172

 

6ـ3ـ5ـ عشق و دیوانگی ………………………………………………………………………………………………………………… 179

 

7ـ3ـ5ـ علم و كتل و نخل و غیره…………………………………………………………………………………………………… 182

 

8ـ3ـ5ـ حیوانات نمادین ………………………………………………………………………………………………………………… 185

 

9ـ3ـ5ـ آب و عطش و تشنگی ………………………………………………………………………………………………………. 186

 

4ـ5ـ صورت‌بندی امروزین گفتمان كربلا و مكانیسم‌های تولید معنا در آن …………………………………………. 188

 

5ـ5ـ گفتمان كربلا: ساختار معنایی، زبانشناختی و موسیقائی……………………………………………………………….. 197

 

6ـ5ـ گفتمان كربلا و حیات اجتماعی عزاداران……………………………………………………………………………………. 204

 

7ـ5ـ گفتمان كربلا و اخلاقیات و سبك زندگی عزاداران ……………………………………………………………………. 212

 

8ـ5ـ گفتمان كربلا و گفتمان انتظار……………………………………………………………………………………………………… 218

 

فصل ششم : نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………. 22

 

منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………………………………. 35

 

ضمائم………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 242

 

 

 

 

 

 

 

 

1ـ1ـ طرح مسئله

 

دین به مثابه نظام فرهنگی (گیرتز، 1973) و یك پدیده اجتماعی(دوركیم، 1383) در مطالعات انسان‌شناختی جایگاه خاصی دارد. هر چند این پژوهشها عمدتاً مبتنی بر ادیان قبیله و وجوه عجیب و غریب دین بوده‌اند(موریس، 1383)، با وجود اینها مطالعات انسان‌شناختی ادیان بزرگ، بالاخص دین اسلام در وجه گسترده آن رواج بیشتری یافته است (گیرتز، 1968) ادیان بزرگی همچون اسلام، عمدتاً در این مطالعات بیشتر شامل بررسی مذهب اهل تسنن بوده، با وجود این، مطالعات اندكی نیز در باب تشیع از منظر انسان‌شناختی صورت گرفته است(ر.ك. فیشر،1980). اسلام به عنوان یكی از ادیان ابراهیمی جغرافیای تمدنی خاص خودش را در پهنه وسیعی از جهان از قرن 2 هجری به بعد شكل داد. این تنوع به همراه چالشهای پیش روی این مذهب جدید سبب تكثرهای فرقه‌ای درونی آن شد. یكی از این گرایشهای اصلی اسلام، مذهب تشیع است كه خود این مذهب نیز فرق و شاخه‌های درونی خودش را دارد. تشیع به عنوان مذهب گروه‌های فرودست و اقلیت‌، عموماً در حیطه تمدن اسلامی ـ به جز در مراحل خاص ـ در حاشیه قدرت بوده است (الشیبی، 1380 و توال، 1383).

 

تاریخ تشیع پس از شهادت امام علی و صلح امام حسن و بالاخص شهادت امام حسین روند دیگری را از سر گذراند كه مهمترین ویژگی آن حاشیه بودگی در كنار اكثریت تسنن است. به همین سبب تلاش مستمری برای تمایز هویت خودی از اكثریت دیگری را دنبال كرده، این تلاش در همه وجوه این مذهب از باورها و مسائل كلامی و اعتقادی تا امور منسكی و … را شامل می‌شود. تاكید بر وجوه خاص در این مذهب، بالاخص مناسك عزاداری محرم یكی از این تلاشهاست. شهادت امام حسین، در كلیت قضیه شبیه به سرنوشت سایر ائمه بوده است، اما این حادثه تاریخی، در ذهن تشیع جایگاهی فراتر از یك امر تاریخی یافت و «در حقیقت فصل اساسی تاریخ شیعیگری شد» (توال، 1383: 31). به همین سبب هم تا امروز در میان بسیاری از گروه‌های شیعه حتی در كشوری مثل آمریكا یكی از عناصر اصلی ابراز هویت به شمار می‌آید (تكیم، 1384 و العمار، 1384).

 

این تمایزیابی در آغاز تاریخ تشیع چندان رایج نبود، بلكه تشیع به تدریج مناسك خاص خودش را بنا به تنوع جغرافیایی و قومی و فرهنگی‌اش و در گذر زمان شكل داد (گیب، 1380). ایران یكی از مهمترین سرزمینهای رشد و گسترش تشیع بوده است كه بالاخص با تاسیس و قدرت یافتن سلسله‌هایی مثل آل‌بویه و كیائیان و در نهایت صفویه، تشیع مذهب رسمی كشور ایران شد(جعفریان، 1379 و شوایتزر، 1380). این جریان به واسطه پشتوانه سیاسی كه در گسترش مذهب تشیع داشت، سبب نفوذ مذهب تشیع در بخشهای بیشتری از جامعه ایرانی گشت، نفوذی كه همراه بود با آمیخته شدن هر چه بیشتر مذهب تشیع و فرهنگ ایرانی كه شاید هم به دلیل تشابه ساختاری این دو مجموعه با هم باشد(ر.ك: بی‌من، 1381: 2ـ 51 و فیشر 1980). هر چند عموماً تشیع را در جامعه ایرانی بصورت یك كلیت یكدست و همسان مورد بررسی قرار داده‌اند، اما كسانی مثل فیشر به تنوع و تكثر درونی مذهب تشیع در بخشهای مختلف قشربندی اجتماعی ـ فرهنگی ایرانیان اشاره می‌كنند (فیشر، 4: 1980).

 

این تنوع و تكثر را در تاكید بر وجوه خاصی از دین مثل وجوه عقلانی و فكری یا وجوه عاطفی و مناسكی به خوبی می‌توان دید. یكی از مهمترین موضوعاتی كه می‌تواند مجرای بسیار مناسبی برای شناخت دینداری ایرانیان باشد، مقوله مناسك عزاداری محرم است كه فیشر آنرا «پارادایم كربلا» نام می‌نهد. اما به دلایلی كه بعداً شرح خواهم داد، من آنرا «گفتمان كربلا» می‌نامم. گفتمان كربلا، گفتمانی است كه دال برتر آن حادثه كربلا و روایت عاشورا توسط دینداران شیعی است به نظر فیشر (1980) سایر گروه‌بندی‌های اجتماعی بر وجوه متفاوتی از مذهب تشیع تاكید بیشتری دارند. همانطور كه گفته شد در مطالعات اجتماعی دین در ایران كمتر به این مقوله گفتمان غالب در درون مذهب تشیع در اقشار و گروه‌بندی‌های مختلف (مثل روحانیون، صوفیان، بازاریان و طبقات بالای شهری و در نهایت اقشار فرودست شهری و روستائیان و عشایر) توجه داشته‌اند. به دلیل ساختار فرهنگی و سیال این گفتمان و پیوندی كه با حیات دائماً در حال تغییر فرودستان شهری داشته، همیشه متحمل تغییرات بسیاری نیز بوده است و این مساله خود ناشی از ساختار مناسك مذهبی است. چرا كه مناسك مذهبی علاوه بر آنكه بازنمای دگرگونیها هستند، یكی از نقش‌های اصلی‌شان پیشبرد دگرگونی و اعتبار بخشیدن به دگرگونی‌هاست (بیتس و پلاگ، 1375: 678). مردم در طی تحول زندگی‌شان، نگرشها و ذهنیت‌شان نیز تغییر می‌كند و این سبب تغییر فهم آنها از عناصر اصلی مناسك مذهبی نیز خواهند شد. و از آنجا كه گفتمان كربلا حول شخصیت‌ها و حادثه‌های خاصی سامان‌دهی شده است، این گفتمان و مناسك مربوط به آن نیز تغییر می‌كند. زیرا «تغییرات مناسك تابع تغییراتی است كه در شیوه تلقی از این شخصیت‌ها پیش می‌آید» (دوركیم، 1383: 113). بنابراین این گفتمان و تغییرات آن بازنمای مناسبی برای زندگی مردم و تغییرات آن بالاخص در حیطه قشر اجتماعی مربوطه می‌باشد.

 

این گفتمان به دلیل نقش مهمی كه در حیات این مردم داشته است، در صور مختلفی تبلور یافته و مردم آنرا طی مكانیسم‌ها و صورت‌بندی‌های متنوعی بازسازی كرده‌اند. شكل سنتی تئاتر ایرانی، یعنی تعزیه یكی از این صورت‌بندی هاست و همچنین صور دیگری مثل روضه، سفره‌های نذری خانگی، دسته‌های زنجیرزنی در ماه محرم، هیاتهای سینه‌زنی و عزاداری و مجالس مكرر و متعددی كه تحت تاثیر این گفتمان حیات دینی مردم را تشكیل می‌دهند، همه بیانگر تكثر تجلیات گفتمان كربلا در زندگی مردم هستند. یكی از صور مهم ظهور و بروز و عملكرد این گفتمان، هیاتهای عزاداری هستند. نیمه دوم دهه هفتاد با گسترش چشمگیر این هیاتها و محتوای آنها مواجه بوده‌ایم. كه بنا به گفته كارشناس سازمان تبلیغات استان تهران، در حدود 15.000 هزار هیات ثبت شده در تهران وجود دارد كه این آمار فارغ از هیاتهای غیررسمی و هیات های زنانه ثبت نشده است. در این میان موج خاصی از هیاتها كه بیانگر تحولی عمیق در روند سنتی هیات بود، رشد و گسترش خاصی پیدا كرد. موجی كه بسیاری از مذهبی‌ها از آن با عنوان «هیاتهای پاپ» و «هیاتهای سبك جدید» یاد می‌كنند. كه این عنوان‌ها بیانگر تمایز آنها از سبك سنتی و رایج عزاداری بوده است.از سوی دیگر رسانه‌ای شدن محتوای این هیاتها هم از طریق صدا و سیما با پخش محتوای این هیاتها و همچنین رواج بازار CDها و نوارهای مجالس مذهبی و ظهور ستاره‌گونه مداحان سبك جدید و تاكید رسمی و غیررسمی زیادی كه بر گفتمان كربلا گذاشته می‌شد، سبب گسترش هر چه بیشتر این هیاتها و محتوای آنها شد. آنچه كه از مشاهدات اولیه برمی‌آید حضور گسترده نسل جوان در این هیاتهاست. هر چند متخصصان سنتی دین، بالاخص روحانیون، نقدهای چندی به روند گسترش این هیاتها و محتوای آنها داشته‌اند، اما این نقدها نه تنها اثری نداشته و بعضاً موجب رونق بیشتر آنها هم شده است. آنچه كه مهم است حضور گسترده اقشار فرودست شهری و بعضا روستائیان مهاجر در این فضاها و گرایش شدید آنها به گفتمان كربلا در وجه خاص خودشان ست.

 

این رساله در جهت بررسی گفتمان كربلا در شرایط حاضر و در صورت‌بندی جدید آن كه به نام «سبك جدید» معروف است و برای پی بردن به ویژگیها و مختصات فعلی دینداری اقشار فرودست شهری و تحولات آن سامان‌دهی شده است.لذا از یكسو با در نظر گرفتن این گفتمان به مثابه یك پدیده اجتماعی، رابطه آن با گروه‌بندی اجتماعی این مردم، هویت اجتماعی و سیاسی و تحولات آن بررسی خواهد شد و از سوی دیگر نقش گفتمان كربلا به مثابه نظام فرهنگی و یك نظام نمادین و منبع معنایی در زندگی این قشر اجتماعی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این دو سطح از تحلیل مبتنی بر تلفیقی از رویكرد جامعه‌شناختی دوركیم (برای سطح اول) و رویكرد تفسیری گیرتز (برای سطح دوم) می‌باشد. قابل ذكر است كه این رساله در پی تحلیل صرف امر قدسی در درون این گفتمان بنا به رویكردهایی مثل رویكرد میرچاالیاده (1376) یا رویكردهای روان‌شناختی و ذهنی و فكری صرف مثل رویكرد فریزر (1383)، و مالینوفسكی و تایلور(ر.ك: موریس، 1383) و همچنین رویكردهای دین شناختی و كلامی و درون دینی كه بیشتر به دنبال پیرایش تحریفات و بازگشت به اصل واقعه و ارائه قرائتی «اصیل» هستند(مطهری، 1379، نوری‌نژاد، 1383) نیست، بلكه همانطور كه گفته شد بنا به رویكرد تلفیقی از نظریات گیرتز و دوركیم، به دنبال بررسی گفتمان كربلا، به مثابه یك ساختار فرهنگی و نظام نمادین و در ارتباط با امر اجتماعی و فرهنگی و به عنوان یك پدیده اجتماعی هستم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2ـ1ـ اهمیت موضوع

 

در هر پارادایم علمی، موضوعات مورد پژوهش می‌توانند از دو جهت اهمیت لازم را برای تحقیق داشته باشند: یكی از جهت محتوای درونی خود موضوع و دیگر از جهت موقعیت آن موضوع در سایر موضوعات.

 

مساله مذهب و مناسك مذهبی نیز از این دو جهت اهمیت بررسی را دارند. مذهب از یكسو به عنوان بخشی از هر فرهنگ با نمادهای مقدس و كاركردهای آنها سروكار دارد(گیرتز، 1973). و از سوی دیگر به عنوان پدیده‌ای اساساً اجتماعی با گروه‌های اجتماعی در ارتباط است (دوركیم، 1383). مذهب به مثابه مجموعه‌ای متشكل از باورها و مناسك، نظام نمادین خاصی را جهت حل مساله معنا و تامین پشتوانه اخلاقی برای اعضای جامعه بر مبنای ایمان مذهبی‌شان فراهم می‌كند. اما این ایمان مذهبی بیش از هر چیزی از خلال مناسك مذهبی كسب می‌شود (گیرتز، 1973) و اقتدار اخلاقی اجتماع از خلال این مناسك به فرد انتقال می‌یابد(دوركیم، 1383). لذا مناسك یك وجه بسیار مهم از هر دینی هستند كه از دو جنبه پویایی شناسی ـ برای بررسی تحولات اجتماعی و مذهبی یك جامعه ـ و هم از جنبه ایستائی‌شناسی ـ به عنوان بازنمایی وضع فرهنگ و اجتماع ـ قابل بررسی هستند.

 

به همین سبب هم یكی از موضوعات اساسی انسان‌شناسی دینی، پژوهش در باب مناسك دینی و محتوا و عملكرد آنهاست. از وجه خاص‌تر موضوع این رساله نیز جامعه شیعی ایرانی، بالاخص در قشر مورد نظر یعنی فرودستان شهری از باب پژوهش‌های اجتماعی دین، آثار بسیار اندكی را در بر می‌گیرد. علی‌رغم تاثیر بسیار گسترده دین در حیات این بخش از جامعه، به دلایل معرفت شناختی و روش‌شناختی خاصی عموماً از حیطه پژوهشها، بالاخص در باب مناسك عزاداری و به عبارت عامتر گفتمان كربلا در حاشیه بوده‌اند. اجتماع ایرانی، بالاخص بعد از انقلاب مذهب را در همه عرصه‌ها و البته سیاسی‌تر، تجربه كرد. و به دلیل تاثیر عمیقی كه گفتمان كربلا، هم در شكل‌دهی معرفت دینی این بخش از جامعه و هم در تامین منبع معنایی و تداوم هویت اجتماعی آنها در عرصه جامعه و فرهنگ دارد، پژوهش آن اهمیتی خاص در شناخت حیات فرهنگی و دینی مردم دارد.

 

تحولات اخیر اجتماع ایرانی در حیطه مذهب و اجتماع و فرهنگ بر گفتمان كربلا در این بخش از جامعه تاثیرگذار بوده است. لذا فهم این تغییرات و محتوای آن، همراه با فهم تداوم‌ها و استرارهای این گفتمان در این بخش از جامعه اهمیت خاص خودش را دارد.

 

همچنین اندك بودن مطالعات اجتماعی دین، بالاخص با رویكردی انسان‌شناختی در باب مذهب مردم ایرانی به همراه غفلتی كه در مطالعات اجتماعی دین ـ جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی ـ در بررسی مناسك مذهبی در ایران رایج است، پژوهش در باب این مناسك را اهمیتی مضاعف می‌بخشد.

 

از سوی دیگر مساله شكل‌گیری، تداوم و عملكرد مناسك ثانویه و رابطه و تاثیر آن بر مناسك اولیه در مذهب تشیع جایگاه خاصی دارد. تشیع به دلیل تاریخ تكوین خاص خودش (ر.ك: الشیبی، 1380 و توال، 1380) در وجوه متعددی متكی بر این مناسك ثانویه بوده است. مناسك اولیه، مناسكی‌اند كه توسط بیانگذاران اصلی مذهب تدوین و ترویج پیدا می‌كنند و معمولاً هم بسیار صورت‌گرایانه و فرمال هستند. لیكن مناسك ثانویه، مناسكی‌اند كه در اصل جزء مناسك اصلی مذهب نبوده‌اند، اما بنا به شرایط اجتماعی ـ تاریخی خاصی اولویت و اهمیت بیشتری در یك نظام مذهبی پیدا كرده‌اند. این اولویت یافتن ناشی از نقش و عملكردی است كه برای دینداران دارند، لذا فهم جایگاه این مناسك ثانویه و موقعیت آن در نظام مناسك یك مذهب و چرایی این موقعیت و پیامدهای آن اهمیت خاص خودش را دارد.

 

گفتمان كربلا به عنوان یك گفتمان دینی در اقشار فرودست شهری قابلیت و پتانسیل سیاسی و اجتماعی و مذهبی بسیار بالایی دارد كه هم می‌تواند در این اقشار به صورت یك خرده فرهنگ همنوا با سایر اجزای مجموعه و هم در صورت مقتضی بصورت یك ضد فرهنگ، در تقابل با نظم مستقر عمل كند. لذا این پژوهش می‌تواند در وضعیت فعلی این موقعیت دوگانه گفتمان كربلا را بصورت طیف گونه‌ای از یك خرده فرهنگ تا یك ضد فرهنگ بررسی كند.

 

با بررسی گفتمان كربلا می‌توان ارتباط یك گفتمان دینی غالب در بخش خاصی از جامعه را با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی و مكانیسم‌های تاثیر و تاثر متقابل آنها با یكدیگر را فهمید و در نهایت می‌توان صورت‌بندی گفتمان دینی این بخش از جامعه و محتوا و عملكرد آنرا درك كرد. و از خلال این صورت‌بندی گفتمانی پی به وضعیت حالات روحی و سبك زندگی و هویت گروهی و اجتماعی دینداران و بازنمایی آن در كیهان‌شناسی و نظام باورها و اعتقادات آن گفتمان دینی و در نهایت تاثیر آنرا بر منش اخلاقی و ساختار فكری ـ انگیزشی آنها بدست آورد.

 

 

 

3ـ1ـ ضرورت موضوع

 

عمده مطالعات اجتماعی دین در ایران عموماً معطوف به مساله سكولاریسم هستند و از سوی دیگر دین و مذهب تشیع را در كلیت آن در نظر گرفته‌اند و مطالعات اندكی در باب موضوعات خاص‌تری از جمله مناسك عزاداری و گفتمان كربلا صورت گرفته و پژوهش‌های صورت گرفته نیز (در پیشینه پژوهشی به این ادبیات اشاره خواهد شد) مناسك عزاداری را به عنوان جزئی فرعی در نظر گرفته‌اند.

 

باید دقت كرد كه گفتمان كربلا علاوه بر موقعیت آن در اقشار مورد نظر این رساله یعنی فرودستان شهری در سایر اقشار نیز جایگاه مهمی دارد. از سوی دیگر مناسك عزاداری محرم به عنوان یك مناسك جمعی برای جامعه شیعی ایران اهمیت بسیار زیادی دارد و كل جامعه را در فضایی مناسكی قرار می‌دهد و همه مردم ـ حتی در مواردی اقلیت‌های دینی ـ درگیر آن می‌شوند. لذا به سبب جایگاه گفتمان كربلا در تشیع ـ بالاخص اقشار مورد نظر ـ فهم وجه تاریخی معاصر این گفتمان در شرایط فعلی و تحولات آن ضرورت خاصی برای بررسی اجتماعی و فرهنگی دین در ایران دارد.

 

ظهور اشكال جدید در مناسك عزاداری و محتواها و صورت‌بندی گفتمان كربلا، ضرورت فهم چرایی و چگونگی این صور جدید و پیامدهای آنها را ایجاد می‌كند. این تحولات از نظر عموم دینداران سنتی برای دین پیامد مناسبی ندارند، اما جدای صحت درون دینی این صورت‌های جدید، ظهور و بروز آنها دلایل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خودش را دارد كه فهم آنها ضروری است.

 

لذا در كل فهم وضعیت فعلی گفتمان كربلا از جنبه‌های زیر ضرورت دارد:

 

1ـ فهم رابطه نمادها مقدس گفتمان کربلا با حیات اجتماعی و فرهنگی فرودستان شهری؛ 2ـ فهم جایگاه این گفتمان به مثابه ” نظام فرهنگی ” و ” پدیده اجتماعی ” در حیات دینی مردم؛ 3- فهم آن به مثابه یك منسك دینی مهم و موثر در حیات دینداران؛ 4ـ فهم تحولات این گفتمان به عنوان یك تغییر و تحول مذهبی در جامعه فعلی ایران شیعی؛

 

 

 

4ـ1ـ اهداف تحقیق

 

در هر پژوهشی اهداف آن بیانگر سمت و سوی روندهای پژوهشی‌است. اهداف هر تحقیقی را در سه سطح می‌توان در نظر داشت، 1ـ سطح اول برای فهم موضوع 2ـ سطح دوم برای توصیف آن و 3ـ سطح سوم برای تبیین و تفسیر معنای موضوع.

 

در كل این رساله نیز در جهت سه سطح فوق ساماندهی شده است، یعنی فهم و توصیف و در نهایت تبیین و تفسیر گفتمان كربلا در ساختار اجتماعی و فرهنگی فرودستان شهری.اما این اهداف بصورت جزئی‌تر شامل فهم و توصیف وضعیت امروزی این گفتمان و تحولات اخیر آن و فهم صورت‌های جدید گفتمان كربلا و مناسك عزاداری در وهله اول می‌شود. و در وهله دوم به سطوح تبین موضوع خواهیم پرداخت و هدف ما در این مرحله، تبیین و تفسیر نظام نمادین و نظام معنایی این گفتمان و نقش آن در زندگی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردم و همچنین تبیین و تفسیر تحولات فعلی این گفتمان و تغییرات و تداومهای آن نسبت به گذشته را شامل می‌شود.

 

در نهایت در بحث مطالعات انسان‌شناختی دین به فهم و تبیین موضوع سلسله مراتب مناسك در یك مذهب و چرایی و چگونگی مكانیسم‌های تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها بر شرایط مذهبی و اجتماعی و فرهنگی پیروان آن مذهب خواهیم پرداخت.

 

باید دقت كرد این پژوهش به دنبال مطالعه كلامی گفتمان كربلا برای بررسی صحت و سقم محتویات و عناصر این گفتمان از منظر درون دینی نیست. به عبارت دیگر هدف این رساله در پی بررسی تاریخ‌نگارانه این گفتمان یا ارائه تفسیر جدید جامعه‌شناختی از واقعه تاریخی كربلا (آنگونه كه در كارهای شریعتی، 1379 و مطهری 1379 دیده می‌شود) نیست. به عبارت دیگر بنا به رویكردی دوركیمی (1383) هیچ دین باطلی وجود ندارد و همه باورهای مذهبی ریشه در واقعیت دارند و بیانگر واقعیت هستند، لذا در بررسی این گفتمان دینی نیز بحثی در باب بطلان و صحت و سقم تاریخی و درون دینی آن نیست. بلكه با رویكرد دوركیمی (1383) و رویكرد  تفسیری گیرتز( 1973) به دنبال كاركردهای اجتماعی این گفتمان و نقش آن در مساله هویت اجتماعی و حل مساله معنا و پیوند روحیات و سبك زندگی مردم با جهان‌بینی و نظام اخلاقی‌شان خواهیم بود.

 

 

 

 

 

5ـ1ـ سوالات تحقیق

 

پرسشهای هر پژوهشی  بسته به چارچوب نظری تدوین می‌شوند. در این رساله نیز سعی شده بنا به رویكرد تئوریك آن، پرسشهای خاصی برای كلیه فرآیندهای تحقیق در نظر گرفته شوند.

 

گفتمان کربلا به عنوان یك گفتمان دینی شامل یك نظام نمادین است كه در یكسری صور مناسكی تبلور پیدا می‌كند و در نهایت حیات مذهبی دینداران را در این وجه خاص شكل می‌دهد. پرسشهای اصلی این پژوهش نیز در باب چگونگی صورت‌بندی نهایی گفتمان كربلا در قشر فرودستان شهری است. و در وهله دوم به چگونگی و چرایی رابطه این گفتمان با زیست جهان اجتماعی و فرهنگی این مردم و تاثیرات و پیامدهای متقابل آنها خواهیم پرداخت.

 

این پرسشهای كلی در پرسشهای جزئی‌تر زیر خلاصه می‌شوند:

 

– نظام نمادینی كه در این گفتمان وجود دارد، چه ویژگی‌هایی دارد؟

 

– نظام نمادین این گفتمان ، بیانگر چه نظام معنایی است؟ به عبارت دیگر دلالت‌های معنایی این نمادها چیست؟

 

– این گفتمان چه رابطه ای با موقعیت اجتماعی این قشر اجتماعی و هویت اجتماعی آنها دارد؟

 

– در حیات روزمره مردم(فرودستان شهری)و كنشهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی آنها، این گفتمان چه نقشی دارد؟

 

– حیات اجتماعی و فرهنگی مردم چه تاثیری بر صورت‌بندی این گفتمان دارد؟

 

– چه تحولاتی در این گفتمان در شرایط فعلی جامعه و فرهنگ ایرانی بوجود آمده است؟

 

– علی‌رغم این تحولات، چه تداومها و استمرارهایی در این گفتمان دیده می‌شود؟

 

– این گفتمان چه جایگاهی در موقعیت فعلی جامعه ایران و در كلیت نظام مذهبی تشیع ایرانیان دارد؟

 

 

 

 

 

6ـ1ـ مفاهیم اصلی این پژوهش

 

در هر پارادایم علمی، مفاهیم و نظام مفهومی یكی از مهمترین بخشهای آن را شكل می‌دهند(چالمرز،1379). انسان‌شناسی دین نیز بواسطه نوع مفاهیم و پروبلماتیك‌های خاص خودش توانسته از پارادایم جامعه‌شناسی دین متمایز شود.

 

در این رساله كه یك پژوهشی در حیطه انسان‌شناسی دین خواهد بود سعی شده از صورت‌بندی مفهومی سنت پژوهشی انسان‌شناسی در باب دین و عناصر مربوطه استفاده شود. چرا كه این مفاهیم در نحوه فهم و توصیف و در نهایت در صورت‌بندی تبیین و تفسیر از موضوع بسیار مهم‌اند.

 

مهمترین مفاهیم این رساله عبارتند از مذهب، مناسك(مناسك عزاداری)، گفتمان (گفتمان كربلا) خواهد بود.

 

معنای مورد نظر از این مفاهیم در این رساله مبتنی بر دیدگاه نظریه‌پردازانی است كه چارچوب تئوریك این رساله بر رویكرد آنها بنا شده است. لذا به شرح این مفاهیم از منظر نظریه‌پردازان مورد نظر خواهیم پرداخت.

 

 

 

1ـ6ـ1ـ مذهب و مناسك

 

در نظریات دوركیم به عنوان یكی از اركان تئوریك این رساله، مهمترین ویژگی رهیافتش به دین، تاكید بر وجه اجتماعی دین است (گیدنز، 1363) برای او «دین به حد اعلا اجتماعی است. تصورات دینی، تصوراتی جمعی و بیانگر واقعیت‌های جمعی هستند» (دوركیم، 1383: 13). این رویكرد دوركیم به معنای نادیده گرفتن امر قدسی نیست، چرا كه او ویژگی بنیادی دین را تقسیم جهان معلوم و شناختنی براساس تقابل دوگانه مقدس و نامقدس می‌داند. نكته مهمی كه در تعریف دوركیم از دین وجود دارد، نگاه مجموعه‌ای او به دین است. برای دوركیم دین قابل تقلیل به یك اصل یا عنصر نیست بلكه «دین كلی متشكل از اجزاء متمایز و به نسبت فردیت یافته است» (قبلی، 54) برای او دین متشكل از مجموعه‌ای از باورها و مناسك است (قبلی).  «مناسك دینی شیوه‌های عملی هستند كه فقط در درون گروه‌های گردهم آمده پیدا می شوند و هدف آنها برانگیختن، زنده نگه داشتن و یا بازسازی برخی حالتهای ذهنی گروه‌هاست»(قبلی، 13) دوركیم میان جهان اجتماعی، وجدان اخلاقی و مناسك مذهبی رابطه خاصی را در نظر می‌گیرد (قبلی، 1ـ 360). شرح مفصل منظر دوركیم را در بخش نظری خواهیم آورد.

 

از نظر گیرتز، دین به منزله بخشی از یك فرهنگ با نمادهای مقدس و كاركردهای آنها سر و كار دارد، تا روحیات آدمها، یعنی آهنگ، خصلت و كیفیت زندگی و سبك اخلاقی و زیبائی شناختی و حالات زندگی آنها را با جهان‌بینی‌شان، یعنی همان تصویری كه از واقعیت عملكرد اشیاء دارند و فراگیرترین اندیشه‌های آنها در باب نظم تنظیم كند (همیلتون، 1377: 274). به همین سبب از نظر او دین عبارتست از «نظامی از نمادها كه كارش استقرار حالت‌ها و انگیزش‌های نیرومند، قانع كننده و پایدار در انسانها از طریق صورت‌بندی مفاهیمی از نظم عمومی جهان هستی و پوشاندن این مفاهیم با چنان حاله‌ای از واقع بودگی كه این حالتها و انگیزشها بطور بی‌همتایی واقع‌بینانه به نظر آید» (گیرتز، 90: 1973) او در این تعریف تاكید خاصی بر نمادهای مقدس دارد. نمادهایی كه ]می‌توان آنها را عناصر اصلی شكل‌بندی صوری و محتوایی یك گفتمان دینی هم دانست[ از نظر او هم موقعیت ما را در جهان بیان می‌كنند و هم به این موقعیت شكل می‌دهند (قبلی، 90، 91). او مهمترین ویژگی دین را ایمان دینی می‌داند. از منظر گیرتز، ایمان دینی همراه با روح تعهد و التزام است نه استدلال. برای او، مكانیسم ایجاد كننده ایمان، مناسك است. پذیرش مرجعیت چشم‌اندازهای دینی از خلال مناسك برای دینداران امكان‌پذیر می‌شود. در مناسك مذهبی آمیختگی نمادین روحیات معنونی و جهان‌بینی بوجود می‌آید و آگاهی‌های معنوی مردم را شكل می‌دهد(قبلی، 89). گیرتز دین را به مثابه یك نظام فرهنگی[1] در نظر می‌گیرد.گیرتز این استعاره را در باب دین به كار می‌برد تا دین را به مثابه امری فرهنگی در نظر بگیرد. چرا كه از نظر او فرهنگ یا قلمرو نمادین تمایز خاصی با نظام و ساختار اجتماعی دارد. این تمایز در منطق انسجام این دو حیطه است. برای گیرتز

دانلود مقالات

 فرهنگ و قلمرو نمادین دارای انسجام منطقی ـ معنایی[2] است و نظام اجتماعی دارای انسجام كاركردی ساختاری[3] است(Eriksen & Nielsen, 2001:102).

 

یك نكته مهم در رویكرد این دو نفر به دین اینست كه آنها برخلاف سنت گذشته انسان‌شناسی دین که بیشتر بر وجوه غریب و شگفت‌انگیز دین و تقلیل كاركرد دین به تبیین و توجیه این امور می پرداخت(موریس، 1383: 13)، بر این تاكید دارند كه دین علاوه بر حل مسائل كلانی از قبیل رنج‌ها و شرها، به امور روزمره نیز می‌پردازد. به عبارت دیگر دین و مذهب، جهان روزمره را نیز در قرار دادن آن در گستره‌ای از نمادهای مقدس و نظم كلان تبیین و توجیه می‌كند. «كار اصلی موجودات مقدس همانا نگهداری جریان عادی حیات به شیوه‌ای مثبت بوده است» (دوركیم، 1383: 38) و از نظر گیرتز نیز دین نه تنها كوششی در جهت توجیه جنبه‌های شگفت‌انگیز جهان است، بلكه در زمینه‌ای گسترده‌تر برای یكنواختی زندگی و جریان عادی آن نیز اعتباری فراهم می‌كند (بختیاری و حسامی، 1379 و موریس، 1383).

 

شرح بالا از مفهوم دین در نزد این نظریه‌پردازان برای ارائه درك مقدماتی من از دین و مذهب در این بخش كافی به نظر می‌رسد و شرح مفصل آن را به بخش نظری ارجاع خواهیم داد. همانطور كه گفته شد اینها در بررسی دین به مقوله مناسك تاكید خاصی دارند و بسیار نیز بدان پرداخته‌اند. به هر حال در ادبیات انسان‌شناسی نیز مناسك در كلیت آن تعریف‌های متعددی را در بر گرفته كه همه آنها بر نوعی خروج از جریان عادی و تجربه‌ای متفاوت از زندگی در سایه حضور امر قدسی، همراه با فعالیت‌های زبانی و بدنی خاصی اشاره دارند(Bowie,2000:153-8). بر مبنای این مولفه‌ها مناسك «مجموعه‌ای از سخنان بر زبان آمده، حركات انجام یافته و موضوعات و اشیاء دستكاری شده است كه دقیقاً مورد جمع‌آوری و تدوین قرار گرفته، و به باور مربوط به حضور فعال و موثر موجودات مافوق طبیعی ارتباط می‌یابد» (پانوف و پرن، 1382: 9ـ 258). مناسك عزاداری نیز گونه خاصی از مناسك است كه در مواقع بحران‌های ناشی از فوت یكی از اعضای اجتماع یا به یاد چنین حادثه ای برای تجدید انسجام جامعه برگزار می‌شود(دورکیم1383).

 

 

 

2ـ6ـ1ـ گفتمان، گفتمان كربلا

 

در زبان متعارف، گفتمان صرفاً یك تركیب منسجم یا معقول از گفتار یا نوشتار است (ون دایك، 1382: 383) اما در وجه علمی و تخصصی‌اش، یك گفتمان مجموعه‌ای از عبارات است كه زبانی برای صحبت كردن ـ یعنی روش بازنمایی ـ درباره نوع خاصی از دانش پیرامون یك موضوع را ارائه می‌دهد. وقتی بیانات خاصی درباره یک موضوع در درون یک گفتمان خاص اظهار می شوند، این گفتمان امکان ساختن آن موضوع را به شیوه ای خاص فراهم می‌آورد. همچنین این گفتمان امكان ساختن شیوه‌های دیگری را كه موضوع مورد بحث را می‌توان مطرح كرد، محدود می‌سازد(هال، 1383: 36). به تعبیر فوكو ماهیت یك گفتمان بگونه‌ای است كه باعث بیان گزاره‌های خاصی می‌شود و از بیان گزاره‌های دیگر جلوگیری می‌كند(فوكو 1380). از سوی دیگر یك گفتمان صرفاً حاوی یك عبارت نیست، بلكه شامل عبارات متعدی است كه با هم در كارند تا به چیزی شكل بدهند كه فوكو آنرا صورت‌بندی گفتمانی می‌نامد. این عبارات جفت و جور یكدیگرند، چون هر عبارت دلالت بر یك رابطه با كلیه عبارات دیگر دارد. آنها به یك موضوع اشاره دارند و از یك سبك برخوردارند (هال، 1382: 36).

 

كربلا از یكسو اشاره به یك شهر مقدس شیعیان دارد و از سوی دیگر اشاره به مكان حادثه عاشورا دارد. حادثه‌ای كه در سال 61 هـ.ق منجر به شهید شدن امام حسین شد(ابن اعثم كوفی. 1373 و مسعودی، 1381). اما این حادثه در طی منسكی شدن و یادواره‌های مناسكی كه برای شهادت امام حسین و یارانش گرفته می‌شد، سلسله مناسك خاصی را در مذهب تشیع حول خویش ایجاد كرد. به گونه‌ای كه واژه كربلا، جدای از دلالت مكانی، بیشتر دلالتی تاریخی ـ تاریخ مقدس ـ یافت و موضوعات مهمی برای تفكر دینی تشیع از جمله ظلم و بی‌عدالتی و مبارزه، مساله حقیت و شهادت و … در نظام دال‌های آن قرار گرفت(فیشر، 7: 1980و توال، 1383: 30). من اصطلاح گفتمان كربلا را با توجه به اصطلاح پارادایم كربلا، از فیشر (فیشر، 10: 1980) و همچنین با توجه به مفهومی که در باب مناسک مذهبی محرم و اعتقادات مربوط به آن با عنوان « دستگاه امام حسین » در میان معتقدان رایج است اقتباس كرده‌ام. فیشر این پارادایم را یك ساختار نمادین و فرهنگی می‌داند كه طی تاریخ تشیع شكل گرفته و در طی انقلاب 57 برجستگی خاصی یافته است. او بر وجه عاطفی خاصی كه در این پارادایم هست و نقش مهم آن در شناخت تاریخ و اجتماع تشیع اشاره دارد (قبلی، 13ـ10). اما بنا به دلایلی كه در بخشهای بعدی خواهم گفت من واژه گفتمان را بر پارادایم ترجیح داده‌ام. لذا از اصطلاح گفتمان كربلا استفاده خواهم كرد. گفتمان کربلا در صورت‌بندی خاصی كه در اقشار فرودست دارد، در مجموعه عناصر مذهبی آنها، جایگاه كانونی خاصی دارد. گفتمان كربلا، گفتمانی است كه دال برتر آن حادثه تاریخی كربلا است، اما نه در معنای تاریخ‌نگارانه آن، بلكه در معنای تاریخ قدسی (ر.ك: الیاده، 1379). این گفتمان بیانگر و بازنمایاننده ارزش‌های كلیدی مذهب تشیع از یكسو و تبیین مسائل و حل مساله معنا در زندگی این مردم، به مثابه یك نظام فرهنگی، از سوی دیگر است. این گفتمان همانطور كه در طرح مساله گفته شد بار هویتی خاصی را برای تشیع بالاخص در حیطه اقشار فرودست شهری كه معرفت دینی آنها بیش از هر چیزی با ساختار این گفتمان هماهنگ است، فراهم كرده و از سوی دیگر رابطه عمیقی را با ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آنان پیدا كرده است. البته باید دقت کرد که گفتمان کربلا یکی از گفتمان های دینی مردم است و در میان یک مجموعه گفتمان های دینی قرار می گیرد.

 

3-6-1- اقشار فرودست شهری

 

منظور از اقشار فرودست مردمی است که عموما از جنبه اقتصادی در موقعیت پایینی بوده و از لحاظ موقعیت شهرنشینی نیز عموما در محله های عادی و پایین شهر سکونت دارند و بعضا هم مهاجرانی اند که ریشه روستایی دارند. به عبارت دقیق تر مقصود من از این اقشار بیشتر متوجه قشری است که سروش(1382) آنها را ذیل دینداران معیشت اندیش معرفی می‌کند. به عبارت دیگر مفهوم اقشار فرودست شهری، با مولفه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خاصی تعریف می‌شود كه آنها را در موقعیت فرودستی از لحاظ این مولفه‌ها به نمایش می‌گذارد. یک نکته مهم در تعریف این اقشار اینست که در آنها احساس فرودستی نسبت به کلیت نظم، قدرت و ساختار اجتماعی وجود دارد. این احساس در موضع گیری آنها نسبت به جامعه وجود داشته و معمولاً با نوعی ارزیابی اخلاقی منفی از وضعیت جامعه و فرهنگ همراه است.

عکس مرتبط با اقتصاد

البته مفاهیم دیگر از جمله فرهنگ، اجتماع، نمادها، امر مقدس و همچنین تقسیمات جزئی‌تری در مفاهیم قبلی مثل مناسك تقویت و … نیز در این رساله به كار خواهند رفت. اما به دلیل اینكه مفاهیم تعریف شده در بالا اهمیت مركزی را برای رساله دارند، سعی شده در این قسمت صرفاً به تعریف آنها پرداخته شود. مفاهیم حاشیه‌ای و فرعی‌تر در بخشهای بعدی و در قسمت مربوطه توضیح داده خواهند شد. اما به هر حال این رساله بیش از همه متكی بر مفاهیم مذهب، مناسك و گفتمان كربلا و قشر فرودست شهری است كه در فوق اینها را در حد نیاز سعی كردم شرح دهم.

 

[1] . Gultural System

 

[2] . Logical- meaningfully

 

[3] . Causal- functionally

 

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

 

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

« نقش آموزشهای رسمی فنی و حرفه‌ای در توسعه فعالیتهای غیركشاورزیبررسی مقایسه ‏ای نابرابری اجتماعی در كردستان ایران و عراق »
 
مداحی های محرم