وبلاگ

توضیح وبلاگ من

نور و ظلمت از دیدگاه گنوسی و مقایسه و تطبیق آن با مثنوی معنوی

 
تاریخ: 29-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

­ی ” نور و ظلمت” به این آیین و عقیده توجه داشته است؟

 

1_5 مدل تحقیق

 

تحقیقی – تطبیقی

 

1_6 تعریف عملیاتی متغیرها و واژه­های کلیدی

 

اسطوره: اسطوره تفسیر انسان نخستین از جهان و طبیعت است. و از یک نظر درباره­ی جهان شناخت و فرجام شناسی انسان و جهان پیرامونش است و از آن به عنوان سنت قدسی یا مینوی، وحی اصلی و آغازین نزد مورخان ادیان یاد شده است.

 

گنوستیسیزم: این اصطلاح بیانگر جریان فکری کهنی است که بر آگاهی از رازهای الهی تأکید
می­ورزد. گنوسیسم مجموعه­ای از فرق و نحله­های دینی و شبه دینی- اعتقادی است که در سوریه و فلسطین و بین­النهرین و مصر وجود داشته که در دوران مسیحیت به اوج خود رسیده است.

 

نور: روشنایی است و آن چیز که باعث روشن شدن دیگر اجسام و اشیاء شود. و در تعریف عرفانی آن حقیقت حضرت باری تعالی.

 

ظلمت: ضد نور، به معنای تاریکی. و در عرفان به معنای هرآنچه که سد راه شناخت حقیقت حضرت حق شود.

 

1_7 روش تحقیق

 

اسنادی – کتابخانه­ای

 

1_8 قلمروی تحقیق

 

با تحقیق در پیشینه­ی نور و ظلمت در اسطوره و ادیان گوناگون و عرفان، جنبه­های ارتباطی آن را با مثنوی معنوی بررسی کرده­ام.

 

1_9 جامعه­ی آماری و حجم نمونه

 

با روش کتابخانه­ای، مفهوم نور و ظلمت را از دیدگاه آیین گنوسی و همین­طور از دیدگاه­های عرفانی پیش از اسلام و پس از اسلام مورد بررسی قرار داده، اما به دلیل کمبود منابع موجود در این زمینه، ناگزیر به مطالعه و بررسی حجم زیادی از کتبی در زمینه­های مختلف در راستای این موضوع بوده­ام، تا به جمع­بندی منطقی و درستی در این زمینه دست یابم. در آخر نیز با استخراج ابیاتی با این مضامین از مثنوی معنوی به بررسی مقایسه و تطبیق آن با پدیده­ی نور و ظلمت پرداخته­ام.

 

1_10 محدودیت­ها و مشکلات

 

از مهم­ترین محدودیت‌ها در این تحقیق، می‌توان به کمبود منابع موجود درباره‌ی اسطوره‌ی نور و ظلمت و همچنین در مورد اندیشه و آرای گنوسی اشاره کرد.

 

مبانی نظری تحقیق

 

-1- اسطوره

 

اسطوره در لغت با واژه­ی (Historia) به معنی ” روایت و تاریخ ” هم­ریشه است؛ در یونانی (Mythos) به معنی شرح، خبر و قصه آمده که با

پروژه دانشگاهی

 واژه­ی انگلیسی (Mouth) به معنی دهان، بیان و روایت از یک ریشه است (اسماعیل پور،1387،13).

 

اسطوره امروزه هم به معنای (Fiction) یا (Iiiusion) به­کار می­رود. و هم به معنای سنت قدسی یا مینوی، وحی اصلی یا آغازین، الگوی نمونه­وار، که خاصه در نزد قوم شناسان، جامعه­شناسان و مورخان ادیان، معمول و مأنوس است (الیاده،1362،10).

 

اسطوره به زبان یونانی (Muthos) عموماً داستانی است که حقیقی نیست و به­طور معمول با
هستی­های فوق طبیعی یا مخلوقات فوق انسانی درگیر می‌شود. اسطوره اغلب با آفرینش ارتباط
می­یابد و توضیح می­دهد که چگونه چیزی به وجود می­آید. اسطوره بیانگر یک احساس یا ایده است. مانند پرومته (Promethean) یا هرکول (Herculean) یا ایده­ی دیانا (Diana) یا داستان اورفئه (Orpheus) و اریدیس (Eorydice). بسیاری از اسطوره­ها یا شبه­ها شرح نظم طبیعی بدوی و نیروهای مربوط به عالم هستی­اند (سلاجقه،1387،251).

 

اسطوره یا Mythology نقل کننده­ی سرگذشتی قدسی و مینوی است. راوی واقعه ایست که در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ داده است. بنابراین اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است. یعنی می­گوید چگونه چیزی پدید آمده، موجود شده و هستی خود را آغاز کرده است. اسطوره فقط از چیزی که واقعاً روی داده، و به تمامی پدیدار گشته، سخن می­گوید (الیاده،1362، 14).

 

هرچند اسطوره در دیدگاه­های گوناگون تعاریف و تعابیر متعدد دارد، اما در یک کلام می توان آن را چنین تعریف کرد: اسطوره عبارت است از روایات یا جلوه­ای نمادین درباره­ی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به­طور کلی جهان­شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به­کار می­بندد؛ اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه­ای نمادین، تخیلی و وهم­انگیز می­گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی یافته یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه­ای تمثیلی کاوشگر هستی است (اسماعیل پور،1387،13).

 

شکل­گیری اساطیر بر اساس انعکاس ساخت­های اجتماعی، پدیده­های طبیعت و عکس­العمل­های روانی انسان بوده است. تقریبا در اساطیر همه­ی اقوام، عناصر طبیعت به چشم می­خورد، نظیر آسمان، خورشید، زمین، کوه، درخت و آب، که به صورت خدایان ظاهر می­شوند. روابط خدایان با یکدیگر و با انسان، انعکاسی از روابط اجتماعی عصر شکل گیری اساطیر است. اما اسطوره تابعی از مسایل روانی انسان است، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، نیز هست ( بهار،1386، 258).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اسطوره همچون سرگذشتی و داستانی مینوی و بنابراین حدیثی واقعی قلمداد و تلقی می­شود، زیرا همیشه به واقعیت­ها، رجوع و حواله می دهد. اسطوره­ی ” آفرینش کیهان (Cosmogonie)” واقعی است، چون که وجود عالم خود واقعیت آن را اثبات می‌کند. همچنین اسطوره­ی ” اصل و منشأ مرگ ” نیز واقعی است. زیرا میرایی و مرگ انسان اثبات کننده­ی آن است (الیاده،1362،15).

 

اسطوره با مفهوم دیرند (Duree) پیوندی تنگاتنگ دارد وسپر حفاظی است در برابر زمان و افسردگی‌اش. اسطوره به تاریخ تقدس می­بخشد، ولی با آن در تضاد است، زیرا متعلق به مقوله­ای دیگر است، یعنی جهان لایزال و جاودانی (الیاده،1381،141).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

نقش اسطوره (روایت یا داستان اسطوره) بیدار کردن ماست و شکستن پیوسته یا غلافی که مانع از رؤیت باطنی ماست تا بتوانیم چیزها را همان­گونه که هست ببینیم و از جهل و نادانی به در­آییم. هم زمان اسطوره ما را در واقعیتی که زمان ما، یعنی زمان گیتیانه، زمان نسبی و میرنده، هر لحظه مستور می‌دارد، دوباره مستقر می‌سازد (همان ،


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی میزان رضایت از آموزش ضمن خدمت به شیوه مجازیرابطه خلاقیت با اختلالات شخصیتی در بین دانشجویان دختر و پسر »
 
مداحی های محرم