ی بحثهای میآید. علوم اجتماعی امروز فارغ از مفهوم و معنای لغوی یا فلسفی هویت به نقش هویت در زندگی اجتماعی یا حتی هویت فردی میپردازند که ناگزیر بر زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد.
هویت یکی از مفاهیم عمدهای است که انسان در سراسر زندگی اجتماعیاش با آن درگیر بوده است. در طول زمان علاوه بر هویتهای فردی و پایهای طبیعی ، افراد انسانی خود را با هویتهای گوناگون اجتماعی مانند هویت خانوادگی و خویشاوندی ، هویت شغلی و مالی ، هویت سرزمینی یا نژادی ، هویت قومی یا ملی و … تعریف کردهاند.” زندگی اجتماعی انسان بدون وجود راهی برای دانستن اینکه ” دیگران ” کیستند و بدون دانستن ” ما ” کیستیم ، غیر قابل تصور است “.(جنکینز، 1381:8)
از همین روست که پایهای ترین مفاهیم علم انسان شناسی و حتی پیش از آن، اندیشهی انسان شناختی ( ما قبل تاریخ علم انسان شناسی ) ، مفاهیم “خود” و “دیگری” هستند. اینکه ” من ” کیستم بدون آگاهی از کیستی “دیگری ” ممکن نیست. دو مفهوم “خود” و “دیگری” را میتوان با مفهوم “هویت” و “دیگربودگی” انطباق داد. (کیلانی ،1996 و لمبارد 1994، در فکوهی 1381:22) به زبان دیگر ” تأکید اولیه انسانشناسان آنچنانکه همواره گفتهاند فهم غیریت [ دیگری ] فرهنگی است.” ( جنکینز در بالمر ، 1381:165)
از میان همه ی این هویتها ، بعد از شکل گرفتن اشکال مدرن دولت-ملت، هویت ملی و قومی یکی از اشکال مهم هویت انسان اجتماعی است. این دو هویت ، گرچه همیشه در برابر هم قرار نمیگیرند، یعنی تعلق به یکی نشان دهنده ی عدم تعلق به دیگری نیست، اما می توان گفت که همیشه رابطه ی کاملا نزدیک و تنگاتنگی با هم دارند.
پارامترهایی که برای مطالعه و پاسخ به پرسشهای این تحقیق ، بیش از هر چیز مورد توجه است، بررسی هویت ملی، هویت قومی و ویژگیهایی است که در میزان تعلق ملی مهم است.
این پژوهش بر آن است که پیش از همه با یافتن عوامل موثر بر میزان تعلق ملی، و مؤلفه های هویت ملی و قومی جمعیت آماری خود، به این پرسش پاسخ دهد که آیا شناختی که گفتمان عامه از هویت ملی ، قومی و تعلق ملی دارند، همان شناختی است که گفتمان های موجود دیگر یعنی گفتمان روشنفکری(شامل گفتمان میان انجمن های فرهنگی و نشریات کرد زبان )و یا حتی گفتمان سیاسی –نظامی کردی دارند، یا متفاوت است و اگر متفاوت است چه عواملی این تفاوت را به وجود آورده اند.
” هویت های مختلف به شیوه های پیچیده ای با هم تلاقی می کنند.نهاد ها –همچون هویت ها – فراورده های آنچه مردم به انجام آن مبادرت می کنند، هستند، و در عین حال به عمل آنان شکل می دهند. با این حال نهادها در هیچ تعبیری ، در هیچ چیز فراتر از عمل مردم موجودیت نمی یابند. در واقع نهادها همان فرآیندهای مستمر نهادینه کردن هستند که به طور جمعی به مثالی بدل شده باشند “.(جنکینز،1381:214)
هویتها از نظر روانی برای افراد و ادامهی زندگی اجتماعی مهم و حیاتیاند ، اما آنچه باعث میشود مفهوم هویت برای متفکران علوم اجتماعی دارای اهمیت شود، این است که هویتها در رفتار مردم نقش دارند. مثلاً اگر فردی خودش را یک کرد تصور کند تلاش میکند که همانند یک کرد عمل کند ؛ و همین عملکرد اجتماعی فرد است که دانشمندان علوم اجتماعی را تشویق به تحقیق در مؤلفههای هویتی افراد، گروههای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی میکند.” اما مفهوم هویت به همان اندازه که حیاتی است ، مبهم هم هست “( هانتیگتون،1384:41) تعریف هویت دشوار است و در بسیاری از روشهای معمول اندازهگیری نمیگنجد.
هویت به تصوراتی از خصوصیات فردی و تمایز مربوط میشود که توسط یک بازیگر اجتماعی حفظ و القا شده و به واسطهی روابط با ” دیگران ” شکل گرفته اند. (Katzenstein. Peter J ،1996:59)
در این پژوهش ضمن رد واژهی ناسیونالیسم قومی که موجب سردرگمی میشود و کسانی چون کونور (در احمدی ، 1378:38) و یا دستوره (1380) آن را به کار برده اند، از واژهی قومگرایی استفاده میشود. دلایل رد این اصطلاح که لوئیس اشنایدر نیز (1969) از آن انتقاد کرده است را در فصل دوم میآوریم.
آنچه قرار است در این پایان نامه بدان پرداخته شود وضعیت قوم کرد است، سیاستهای کلی و کلانی وجود دارد که دولتهای ملی خود را ناچار میدانند که آنها را به اجرا در آورند تا مانع تنشهای قومی شوند. اما سیاستهای خرد تری نیز وجود دارند که بسته به موقعیت خاص هر قوم باید در نظر گرفته شود ، به عنوان مثال وضعیت اقوام کرد و ترک و بلوچ در ایران از نظر تنشها و تحرکات قومی کاملاً با هم متفاوت است.(احمدی ، 1378) در همین راستا گروههای مختلف اقوام کرد از ساکنین استان کردستان گرفته تا کردهای کلهر کرمانشاه و کردهای آذربایجان غربی هر یک نیز وضعیت متفاوتی دارند که سیاستهای متکثری را میطلبد. همین دیدگاه است که در شرایطی که پیشتر نیز هویت قومی و ملی اهالی بخشهایی از مناطق کرد نشین مورد مطالعه قرار گرفته است ، ما به سراغ منطقهی کردنشین دیگری برویم.
در ایران اقوام کردی داریم که هریک با داشتن زبان متفاوت و دینی ، محیط زیست ، محیط اجتماعی و محل زندگی ، رابطه ی منحصر به فردی را با دولت مرکزی و در نتیجه بقیه اقوام ایجاد می کنند. گروههای قومی که با توجه به شرایط ویژه ای که طی آن خود و هویت قومی و ملی خود را تعریف می کنند، میزان تعلق ملی شان متفاوت است و به همان نسبت هم خواسته ها و تحرکات قومی متفاوتی دارند. به همین دلیل هم محقق بر آن است ضمن بررسی تعلق ملی آنها، به شناخت آنها از خود و دیگری، هویت قومی و هویت ملی پی ببرد.
طرح مسأله
در چهارچوب سیاسی
ایران کشوری است که به خاطر موقعیت ویژه اش در تنوع قومی[1] و تحرکات قومی گریزی از مرکزی – که از زمان تشکیل دولت ملی [2] ، کمابیش همیشه با آن مواجه بوده است ( احمدی ،1378: 91-93 ) – نیاز اساسی به شناخت موقعیت خود به عنوان یک جامعهی چند فرهنگی [3] دارد. شناختی که طی آن از یک سو، بتوان طی آن به حقوق اقلیتهای قومی احترام گذاشت و از سوی دیگر دولت مرکزی یکپارچگی خود را تضمین کند.
گرچه وجود کشوری به نام ایران سابقهی چند هزار ساله دارد ، در حقیقت سابقهی وجود دولت در ایران به هزارهی ششم پیش از میلاد میرسد ( فکوهی a . 1380) ( فکوهی در برتون ، 1380:13) و انسجام این مجموعهی اقوام در این تاریخ چند هزار ساله برای حفظ موجودیت سیاسی کشور کافی بوده است ، اما بعد از شکل گرفتن دولت ملی ایران به مفهوم مدرن آن ، گرایشهای قومی گریز از مرکز شکل جدیدی به خود گرفته است . این گرایشها به صورت تحرکات قومی مورد نظر ما –” که تا پیش از این بیشتر به صورت تحرکات ایلی و قبیلهای بوده است ” ( احمدی ، 1378:92 )- از سالهای 1320 آغاز شده است و تا کنون [4] نیز با شدت و حدت متفاوتی ادامه داشته است.
آنچه مشکلات قومی ایران را دو چندان کرده است ، موقعیت ویژهی ایران در خاورمیانه است . مرز ایران تقریباً در همه جا مرزی است میان اقوامی که در دو طرف مرز اشتراکات قبیلهای ، خویشاوندی ، زبانی و فرهنگی دارند . ( ن. ک . به نقشه شماره 1) اقوامی که از نظر فرهنگی بیشتر خویشاوند اقوام آن سوی مرز هستند تا مردم داخل مرزهای رسمی کشور. در شرق بلوچهای سیستان و بلوچستان ، خویشاوند بلوچهای پاکستانند، در شمال ترکمنها ، همسایه کشور ترکمنستان ، در شمال غربی آذریها همسایهی آذربایجان و جنوب غرب اعراب خوزستان در همسایگی فرهنگی و مکانی اعراب به سر میبرند. همین موقعیت ویژه است که شبکهی خبری عربی الجزیره را وا میدارد که طی درگیریهای اخیر اهواز در اخبار خود به عنوان یک واقعیت عنوان کند که «اهواز در سال 1925 میلادی ضمیمهی ایران شد
این اقوام که مرزهای سیاسی آنها را از هم جدا کرده است آنقدر انسجام دارند که یک اتفاق در گروه قومی همسان در کشور همسایه باعث تشنج در همان گروه در ایران میشود.[5]
تحرکات قومی ترکمنها در شمال کشور به خاطر عدم دخالت همسایهها و ضعف گروههای قومی با برقراری مجدد اقتدار دولت مرکزی ایران بعد از جنگ جهانی دوم به پایان رسید ( عسکری خانقاه ، 1374) تحرکات شرق کشور نیز به دلیل ضعف گروههای قومی آن سوی مرز که محرک اصلی بلوچها هستند به راحتی آرام شدهاند (حمدی ، 1378:118 )، تحرکات شمال غربی و جنوب غربی نیز با توافق و قراردادهای بینالملی [6] آرام میشوند.
در این میان اقلیت قومی کرد به دلیل موقعیت ویژهاش در خاورمیانه ، در ایران نیز وضعیت ویژهای دارد. آنها را با قراردادهای بینالمللی نمیتوان به آرامش فرا خواند، آنها در عراق ،ترکیه ، سوریه نیز بدون دولت و با شدت و حدت متفاوت خواهان خودمختاری هستند. کردها بزرگترین گروه اقلیت خاورمیانه هستند، کردستان ایران در غرب کشور بخشی از ناحیه کردنشین بزرگتری است که جنوب ترکیه ، شمال عراق و شرق سوریه هم شاملاش می شود. گرچه فعالیتهای سیاسی –نظامی کردستان ایران در مقایسه با کردستان عراق و ترکیه خشونت کمتری دارد ولی در ایران مسائل زبانی و مذهبی و فرهنگی ودر نتیجه تحرکات قومی کردها در ایران بیش از ترکها ، بلوچها وعربهای ایران است.( احمدی،1383:76) ” کردها را بسیاری ، بزرگترین گروه مردم بدون دولت میدانند. ” (برتون،1380:105) قدرت دولت مرکزی ایران مانع شده است که ایران یوگسلاوی یا نزدیکتر برویم افغانستان دیگری شود ، اما در طول همین دوره به هرحال همیشه تحرکاتی وجود داشته و آنچه در این میان فراموش شده است تلاش برای یافتن راه حلی فرهنگی برای حفظ حاکمیت ملی و تقویت اتحاد اقوامی است که قرنها با هم زیستهاند و تاریخ گواه امکان همزیستی مسالمتآمیزشان است.
در چهارچوب فرهنگی
” الگوی فرهنگی- قومی کشور ایران ، الگوی پیچیدهای متشکل از گروههای قومی ، زبانی ، مذهبی، نژادی، فرهنگی ، و منطقهای را به نمایش میگذارد ، تا جایی که به جرأت میتوان ادعا کرد این تنوع و پیچیدگی، خصیصهی بنیادی جامعهی ایران است “. (مقصودی، 1380:16)
این تنوع به خودی خود یک خصیصهی منفی نیست. ” قومیت آشکارترین شکل و منبع خرده فرهنگهاست ” و خرده فرهنگها میتوانند به اعتلای فرهنگ جامعه کمک کنند . اما در برخی موارد ویژگیهای فرهنگی مانند قومیت یا مذهب باعث جدایی مردم از یکدیگر (گاهی به صورتی بسیار تراژیک ) میشود. مثلاً یوگسلاوی سابق در جنوب شرقی اروپا را در نظر بگیرید . از جمله عواملی که آتش ناآرامیها این کشور را در سالهیا اخیر دامن زد کثرت و گوناگونی فرهنگی بود. این کشور کوچک که مساحت آن نصف انگلستان است ، قبل از فروپاشی 25 میلیون نفر جمعیت ، دو نوع خط ، سه مذهب ، چهار زبان ، پنج ملیت ، و شش جمهوری سیاسی داشت و از جانب هفت فرهنگ مختلف محاصره شده بود. ستیز فرهنگی که این کشور را به سوی جنگ داخلی سوق داد نشان دهندهی آن است که خرده فرهنگهای مختلف درون یک جامعه فقط منبعی برای تکامل و رشد فرهنگی نیستند ، بلکه منبعی برای تنش و خشونت نیز میباشند.
اما آنطور که جنکینز میگوید : ” قومیت به شباهت و تفاوت “ما ” و ” آنها ” متکی است. شناسایی قومی به شیوه یا خاص سرنوشت فرد را به جمع گره می زند که ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد .” (جنکینز، 1381:110) این پیامدهای مهم گاه میتواند پیامدهای مهم سیاسی باشد که گاهی مواقع تا تبدیل شدن به پیامدهای نظامی هم پیش میروند.
با توجه به آنچه گفته شد، مسألهی بحرانهای قومی در ایران گرچه به خودی خود یک مسألهی سیاسی و مطرح در علوم سیاسی نیز هستند، اما تقلیل این امر به تنها یک امر سیاسی اشتباهی است که در نه تنها به نادیده گرفتن حقوق اقوام مختلف منجر میشود ، تاوانش را در دراز مدت دولت مرکزی نیز پرداخت خواهد کرد. چرا که ” در جوامع چند قومی مانند ایران یکی از مهمترین عوامل تهدید کنندهی یکپارچگی ، رفتار تبعیض آمیز با قومیتهاست. تبعیض و بیعدالتی از یک سو سبب تشدید تعصبات و پیشداوریهای منفی در بین اقوام می گردد و از سوی دیگر زمینه را برای تشدید تضادها و کشمکشهای قومی فراهم میآورد” (یوسفی ، 1383:49) رفتار تبعیض آمیز با قومیتها در ایران به دلیل اینکه قومیتها در ایران ریشهی نژادی ندارند و تضادها تاریخی نیستند ، در بسیاری از موارد ناخواسته اتفاق میافتد.
در شرایط کنونی آنچه بیش از هرچیز بر اهمیت و حساسیت مطالعات قومی افزوده است ، انقلاب در عرصهی اطلاعات و ارتباطات است که به مسائل قومی ابعاد برون مرزی منطقهای و بینالمللی بخشیده است. شرایطی که باعث از بین رفتن مرزهای جغرافیایی ، ارتقای سطح آگاهیهای عمومی و شناخت بهتر افراد نسبت به هویتهای فردی و اجتماعی شده است. کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی افزایش کمی و کیفی امکان برقراری ارتباط با گروهها و اقوام هم ریشه و هم تبار در آن سوی مرزها شده است.
از سوی دیگر تاریخ درگیریها و گرایشهای سیاسی کردها نشان میدهد که ” روابط فرهنگی میان کردها و فارسها مانع بروز گرایشهای
قوی سیاسی مرکز گریز بوده است ” (احمدی ،1378:90)
ضرورت و اهمیت تحقیق
در این بخش لازم است فارغ از اینکه ما به این موضوع بپردازیم یا نه ، اهمیت و ضرورت کارکردی پرداختن به چنین مسألهای را مورد بحث قرار دهیم . این بحث را باید در چند سطح مورد توجه قرار داد:
اهمیت هویت در جهان در حال تغییر امروزه ، مسألهای آشکار است ، چرا که فضا( و مکان ) ، زمان و فرهنگ به عنوان عوامل شکل دهندهی هویت ( گل محمدی ، 244- 1383:228) به سرعت در حال تغییرند.
هانتیگتون در کتاب خود ” چالشهای هویت در آمریکا” ، ذیل عنوان بحران جهانی هویت میگوید، امروزه مدرنیزه سازی ، توسعه اقتصادی، شهر نشینی و جهانی سازی مردم را وادار کرده است تا در بارهی هویت ملی خود تجدید نظر کنند. هویتهای منطقهای و فرهنگی ” دیگر ملی” از هویتهای گسترده تر ملی، در حال پیشی گرفتن هستند. ( هانتیگتون ، 1384:29)
این تغییر سریع هویتها باعث شده که امروزه کشمکشهای هویت بنیان[7] ، به عنوان یکی از سر فصلهای مطالعات علوم اجتماعی در آید.
قومیتها و تعلقات قومی معمولاً وقتی در علوم اجتماعی و حتی روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند که گروه قومی گروه اقلیت[8] نیز باشد.( گرچه این بدین معنا نیست که گروههای اکثریت کمتر قومی هستند) در اواخر جنگ جهانی دوم ، لوئیس ویرث در مقالهای تحت عنوان مسألهی گروههای اقلیت، گروههای اقلیت را دستهای از مردم تعریف میکند که به دلیل داشتن ویژگیهای فیزیکی یا فرهنگی متفاوت از اعضای دیگر جامعه منجر میشوند و اعضای گروههای دیگر جامعه به ویژه اعضای گروه اکثریت با آنها رفتارهای تبعیض آمیز میکنند. (Wirth.L.1985:345) رفتار ویژهی جامعه با گروههای اقلیت به عنوان گروههای آسیب پذیر، باعث این توجه آکادمیک شده است.
از ابتدای قرن بیستم در شرایطی که بسیاری از مردمی که به عنوان قبایل یا بومیها مورد مطالعهی انسان شناسان اجتماعی قرارگرفته بودند حالا دیگر در پی جنبشهای آزادی ملی ملت یا کشمکشهای قومی دولتهای پسا استعماری، قوم محسوب میشدند. آنها که پیش از این یک قبیله بودند ، حالا تبدیل شده بودند به اقلیتهای قومی[9] . از سوی دیگر. بسیاری از گروههای قومی به شهرها و مناطق مرکزی کوچ کردند. جایی که آنها با مردمی با رسوم ، زبان و هویتهای دیگری ، مواجه شدند، این گروه نیز از سوی جامعهشناسان و انسانشناسان شهری مورد توجه قرار گرفتند.
و بالاخره تعداد زیادی از اعضای گروههای قبیلهای سابق نیز، به اروپا و امریکای شمالی مهاجرت کردند. جایی که روابطشان با جامعهی میزبان به طور گستردهای به وسیلهی جامعهشناسان، روانشناسان و انسانشناسان اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته و میگیرد. به طور کلی رابطهی دولت به عنوان نمایندهی اکثریت با گروههای قومی به عنوان گروههای اقلیت یکی از زمینههای اصلی تحقیقات علوم اجتماعی است.
همانطور که پیشتر در طرح مسأله دربارهی وضعیت ویژهی ایران در تنوع قومی و نیز شرایط کردها اشاره شد کردها به گواه تاریخ ایران ، حساسترین مطالبات قومی را از ابتدای تشکیل دولتهای ملی داشتهاند. تشکیل دولت مستقل مهاباد و مبارزات گاه مسلحانهای که تا اوایل انقلاب به طول انجامید گواه این ضرورت است.
در ایران گروههای مختلف اقوام کردی داریم که هر یک به دلیل داشتن زبان و دینی متفاوت ، محیط زیست ، محیط اجتماعی و رابطهای که با اقوام دیگر ایران دارند، رابطهی منحصر به فردی با دولت مرکزی ایجاد میکنند . حضور اقوام کرد در جنوب استان ترک نشین آذربایجان غربی خود مسأله را متفاوت با بقیه مناطق کردنشین میکند ، ” درگیریهای گاه خونینی” ( آموسی ، 1384:16) که میان این دو قوم (کرد و ترک) اتفاق میافتد ضرورت بررسی این مسأله را بیش از پیش نشان میدهد.
شهر مهاباد به دلیل حساست تاریخی که در مورد جنبشهای کردی دارد [10] انتخاب شده است. با در نظر گرفتن این مسألهی کلیدی که پیشینه و زمینهی تاریخی زمین تحقیق بی شک نتایج را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همانطور که گفته خواهد شد، اصولاً یکی از منابع اصلی هویت گروهی ، تاریخ است . بنابراین هویت قومی را بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی و جغرافیایی نمی توانیم مطالعه کنیم.
از سوی دیگر انتخاب شهر نیز به عنوان محل جغرافیایی مورد به این دلیل بوده است که در شهرها به دلیل اینکه روابط عشایری نیستند، هویتهای ملی یا قومی به عنوان مفاهیم جدید ، در برابر هویتهای قبیلهای و طایفهای بهتر فهمیده میشوند.
در هر جامعهای جمعیت پویا و تأثیر گذار بر آیندهی جامعه جوانان هستند. به زبان دیگر با مطالعهی جوانان به نوعی ، آیندهی جامعه را مورد تحقیق قرار داده ایم . یعنی مطالعهی جمعیت جوان یک منطقه میتواند تبیین ما را واقع گرایانهتر نماید و قدرت پیش بینی به محقق دهد.
مقایسهی گرایشهای مرکز گریز کردها در ترکیه و عراق با کردهای ایران نشان میدهد که مسألهی کردها تا چه حد ریشهی فرهنگی دارد. و نزدیکی فرهنگی تا چه حد میتواند از این گرایشات بکاهد .از همین روست که پرداخت اجتماعی به این مطلب در حوزهی علوم اجتماعی و مهمتر از همه انسان شناسی که در میان علوم اجتماعی داعیهی پرداخت عمیق و ژرفانگر را به موضوع دارد ، الزامی به نظر میرسد. از این میان نیز شناخت قومی وقتی که بر پایهی هویت قومی شکل گیرد ، می تواند عمیقترین شناختها باشد.
[1] . بر اساس اسناد موجود در وزارت کشور ایران ، اقوام ایرانی شامل اقوام هشت گانهی زیر هستند:
آذری، بلوچ ، ترکمن، طالش ، عرب ، فارس ، کرد و لر.
[2] . دولت رضاخان را اولین دولت ملی ایران میدانند.
[3] . Multicultural Society
[4] . برای نمونه ن. ک به برای نمونه درگیری ها تحرّکات قومی تابستان گذشته در حوزه ی کرد نشین غرب کشور( ن. ک. به بی.بی.سی. دوشنبه 25 ژوئیه 2005 ) تحرکات قومی در خوزستان ( ن. ک. به بی.بی.سی. شنبه 16 آوریل 2005 و شنبه 05 نوامبر 2005 )
[5] . ن.ک. به بی.بی.سی. چهارشنبه 15 ژوئن 2005
[6] . در این مورد میتوان به سرکوب قیام پیشهوری با همکاری روسیه اشاره کرد.
[7] . Identity-based conflict
[8] .minority group
[9] .Ethnic Minorities
[10] . همانطور که خواهیم گفت ، مهاباد در 1324 پایتخت جمهوری مهاباد بوده است. (ادامه نمونه متن)
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
از ویژگیهای بارز جامعه ایرانی مردسالاری میباشد. اما نمیتوان تصور كرد كه زنان در تمامی حوزهها و تمامی زمانها تحت تسلطاند و این مردان هستند كه جریان امور را تعیین میكنند. چنان كه كتی دیویس معتقد است: «تاكنون با مفهوم قدرت طوری برخورد می شده كه گویی فقط در اختیار مردان است و قدرت در اجتماعات برابری طلبانة آرمانی مورد نظر جایی ندارد. اما بررسی ها نشان داد كه قدرت در میان زنان نیز وجود دارد و آنان همچون كنش گرانی كه از قدرت استفاده می كنند مطرح هستند.» (اعزازی، 1385: 17-16)
در تحقیق حاضر سعی بر آن شده به روشهایی كه زنان كرد بكار میبرند تا در خانواده خویش جریان برخی از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسیده وایدههایشان را تحقق بخشند، پی ببریم. ما در جهت تحلیل روشها و استراتژیهای آنان، كارایی و اثربخشی این استراتژیها گام برمیداریم.«تصمیم گیری پنهان از این منظر یعنی آرایش صحنه برای حفظ قدرت از طریق شیوه هایی مانند كنترل اطلاعات فرد B و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ایدئولوژی سازی در راستای سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB یا سازماندهی تحقق منافع توسط A، چنان كه تحت این شرایط مؤثرترین حالت تصمیم گیری پنهان است كه B با توجه به ساخت های موجود و علی رغم میل خود شرایط را بپذیرد و خویشتن را برای طرح مسئله ذی حق نداند» (محمدی اصل، 1381: 63-62)
ترفندهای زنان در گریز از قدرت مردانه و اثرگذاری بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعی، سبك زندگی، میزان تحصیلات، تعلق به گروه قومی و دینی و… تغییراتی میپذیرد. لذا در اینجا سعی بر آن بوده استراتژیهای قدرت را در یكی از گروههای همگن زنان، یعنی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسی كنیم. البته با یادآوری این نكته كه ما استراتژیهای قدرت زنان كرد را از خلال روابط خویشاوندی و در میان گروه خانوادگی میپردازیم. خانواده كوچكترین واحد اجتماعی و خصوصی ترین واحد نیز هست. بسیاری از تنبیهات سخت بدنی زن توسط شوهر، و یا فرزندان توسط پدر، ناپدری و نامادری و دیگر افراد بزرگسال در خانواده و نیز آزارهای كلامی و روانی در داخل خانه صورت می گیرد. نگارنده بر این اعتقاد است كه زمانی كه افراد از كنش ارتباطی استفاده می كنند توسل به كنش وسیله ای و استراتژیك كاهش می یابد. در كنش ارتباطی است كه سلامت جسم و روان افراد حفظ می شود. زن و شوهری كه بتوانند با هم به راحتی و بدون موانع به كنش ارتباطی بپردازند فضای سالمتری در خانه تولید خواهند كرد و این سلامت ارتباط بر كودكان و ارتباط آنان با والدین تأثیر بسیاری خواهد گذاشت و در آینده همین الگوها نه تنها در خانواده ها كه از طریق افراد خانواده، در سطح اجتماعی و حوزه عمومی نیز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه كمك فراوان خواهد نمود. من كارم را از سطح خانواده كه اولین نهاد اجتماعی كردن افراد است شروع كرده ام كه اولین قدمها را برای داشتن جامعه ای برابر، آزاد و عادل را از همین اولین آموزشگاه شروع كرده باشیم.«ارتباط بزرگ ترین عامل منفردی است كه بر سلامت انسان و رابطه اش با دیگران اثر می گذارد» (ستیر، 1373: 75)
طرح مساله:
معمولاً همیشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونهای یادشده كه قدرتی نداشته و تصمیمگیریها، اعمال خشونتهای جسمی، جنسی و روانی و… همه از طرف مردان اعمال میشوند. بررسیها در مورد قدرت زنان اندك بوده، خصوصاً در مورد زنان كُرد.
اصطلاح «غیرشدگی»[1] با مفهوم «دیگری شدن» و مفهوم فوكویی«بیرونی شدن» یا حاشیهای شدن شخص ارتباط نزدیك دارد. شرایط غیرشدگی كه اغلب مترادف با «دیگری» تصور شده است، مختص شخص حاشیهای یا پیرامونی است كه به مراكز قدرت دسترسی ندارد. مراكز، نقطه مبدأ را بازنمایی میكنند كه در آن نقطه معنی به مثابه هنجار تعیین كننده، تأیید و تثبیت شده است. كسانی كه به دلیل طبقاتی، كاستی، جنسیتی یا مذهبی از مركز طرد میشوند نامرتبط با قواعد هنجاری طبقهبندی میشوند و«دیگری[2]» نام میگیرند. نظریه پردازان فمینیست بحث میكنند كه مردسالاری با استفاده از الگوهای هویتیِ ذات گرایانه و زیستشناسانه برای زنان، غیرشدگی را به تجربه زنان نسبت داده است. به این ترتیب تجربه زنان همگن شده، به حواشی رانده شده و در انقیاد هنجار عام، یعنی تجربة مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاری مشروعیت و حقانیت بخشد.(هام وگمبل، 1382: 30) به همین دلیل از تجربه قدرتنمایی زنان بسیار كم سخن گفته میشود. دیگر آن كه زنان عمده فعالیتشان در خانه بوده و خانه یك حوزه خصوصی است كه حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی كمتر به چشم میآید و اخبار در مورد اتفاقات و رویدادها و رفتارها درون خانه بسیار كمتر از حوزه عمومی منتشر میشود. حوزه خصوصی جایی است كه رفت و آمد به آن كم و كنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندك میباشد اما حوزه عمومی بسیار راحتتر به چشم میآید و حال كه زنان تا چند دهه اخیر محدود به حوزه خصوصی بودهاند اطلاعات ما از رفتارهای آنها كمتر میباشد.
«از دیدگاه انسانشناسی فمینیستی همه فرهنگها زنان را در حوزة خانگی (خصوصی) و مردان را در قلمرو عمومی قرار میدهند. به اعتقاد میشل روزالدو بین فرودستی زنان در یك جامعه مشخص و میزان جدایی بین قلمروهای عمومی و خانگی رابطه مستقیمی وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، 1382: 357)
لذا سعی كردیم كه روابط قدرت را در عرصه خصوصی، قلمروی كه زنان بیشترین حضورشان را در این عرصه دارند، بررسی كنیم.
«نكتهای كه باید بدان توجه داشت این است كه علم سیاست، تنها به مطالعه و بررسی رابطه قدرت در سپهر عمومی میپردازد، در حالی كه در زندگی خصوصی نیز رابطة قدرت وجود دارد و تفكیك میان دو حوزه، موجب بیتوجهی به مسئله قدرت در عرصه خصوصی است. در دوره اخیر، نه تنها فمینیستها، بلكه سایر اندیشمندان و نظریهپردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصهها هستند. از این رو، تعریف سیاست توسعه یافته است و دیگر محدود به قدرت حاكمیت و دولت نمیشود و زندگی خصوصی را نیز در بر میگیرد.» (مشیرزاده، 1383: 172)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاكم بر جامعه میباشد و نیز به نوبه خود تأثیرگذار بر فرهنگ حاكم. در اینجا نمیتوان از همه زنان كرد حرف زد زیرا این زنان برحسب ویژگیهایی از جمله طبقه اقتصادیشان و… وضعیتشان فرق میكند.
علاوه براین وضعیت زنان كرد در ایران با زنان كرد در سایر كشورها هرچند تشابهاتی دارد، اما تفاوتهایی نیز میپذیرد زیرا فرهنگ كردها در هر كشور، از فرهنگ غالب در آن كشور تأثیراتی پذیرفته كه این تأثیرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و میزان مشاركتدهی زنان در فعالیتها تأثیر میگذارد.
به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج كه یكی از شهرهای كردنشین در ایران میباشد سخن میگوییم.
یكی از عرصههایی كه قدرت در آن ظاهر میشود و روابط قدرت را در آن میتوان دید عرصه خانواده است. كه خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسیتری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر میپذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعیشدن و یادگیری در خانه و خانواده روی میدهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستمهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر میگذارند و نگرشها و عادات رفتاری خود را در مكانها و عرصههای مختلف با خود حمل میكنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شدهتر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصههای اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم. اما در واقع رهبران پشت پردهاند. در این موارد شاید نمیتوان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایدههایشان را از طریق انتقال آنها به مردان، وارد عرصه عمل كرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت میكنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است كه حرف میزند و رأیش را بیان میكند اما فیالواقع این تفكرات و نظرات زن است كه او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً در كردستان در مراسمی كه مهریه[3] تعیین میشود، این تنها مردان هستند كه در اتاقی گردهم نشسته و بر
سر مقدار آن چانه میزنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانوادهها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده میكنند و مقدار مناسب مهریه را به او میگویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی میكنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده كند. آیین تعیین مهریه نمونهای است از صحنههای نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهكارها و تمهیداتی بهره میبرد كه موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمیشوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اكثریت مردم گشته كه زنان منفعل و بدون قدرتاند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصههایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و… هدف این تحقیق میباشد. برتراند راسل در كتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن میگوید. او مینویسد« در هر سازمان بزرگی كه زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) كوچكتری هم هستند كه با شیوههای شخصی خود در رهبران نفوذ میكنند» و البته او صفات لازم برای كسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت میداند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یك واژه عمومی بكار میبریم. در ذیل آن واژههای تخصصی اقتدار، نفوذ، دستكاری و… وجود دارد. شكل خاصی از قدرت موردنظر ما نمیباشد. بلكه مهم این است كه زنان بر امور در خانواده موثر واقع میشوند یعنی آنها را تحتتأثیر قرار میدهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانهزنی، اقناع و… مهم نحوه تأثیرگذاری و تاكتیكها و نیز سیاستهای زنان در طی جریان تأثیرگذاری میباشد. كه حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدریاش و یا نفع خانوادهای كه تشكیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژیهایی است كه این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود میدانند بكار میگیرند.
«قدرت پدیدهای است كه همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همة گروههای انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروهها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطة نزدیكی بایكدیگر دارند. قدرتمندان میتوانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته كنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبة خود وسیلة ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان كارایی این روشها نیز پرداخته میشود اما اینكه آنچه او نفع خویش تشخیص میدهد آیا تشخیص درستی است و اینكه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف كرده و یا اینكه آیا این روشها اخلاقی و منطقیاند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشارهای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح كلی استراتژیهای قدرت به راهكارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و… در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و… اشاره دارد.
شرح مفاهیم
«انسانشناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل میشوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شكلهای قدرت در تصمیمگیری اجتماعی برخوردار میشوند. ولی از آنجا كه فعالیتهای مردان كانون ارزش فرهنگی است در تمامی فرهنگها منبع مشروعیت در اعمال قدرت نیز مردان هستند.» (هام وكمپل. 1382: 347)
«قدرت خانگی[4] اما خاصیت یا صفتی در یك سیستم خانوادگی است كه براساس آن فرد یا افرادی توانایی(بالقوه یا بالفعل) تغییر رفتار دیگر اعضای خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخصهایی چون تحصیلات، درآمد، مالكیت، شغل و … میدانند.در این حوزه به روابط داخلی افراد و فرایندهایی كه در آن قدرت شكل میگیرد نظیر تصمیم گیریها، حل مشكلات، حل تضادها و … توجه میشود. منابع قدرت ویژگیها یا نهادهایی را در بردارد كه موجب تمایز عامل قدرت و تابع قدرت میشوند. این منابع شامل شخصیت، مالكیت و سازمان میشود.(گالبریت، 1373: 11)
«فرهنگ علوماجتماعی قدرت را اینگونه تعریف میكند: قدرت در كلیترین مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانایی(اعمال شده یا نشده) برای ایجاد رویداد معین
ب) نفوذ اعمال شده به وسیله یك فرد یا گروه به هر طریق بر رفتار دیگران در جهات مورد نظر.
این تعریف در واقع از تعریف معروف ماركس و برگرفته شده است كه قدرت را«توانایی اعمال ارادة خود در یك رابطه اجتماعی معین صرف نظر اینكه مبنای آن توانایی چیست، حتی در برابر مخالفت و به رغم اراده دیگران» تعریف میكند.» (صبوری. 1381، 25-24)
«قدرت در معنایی عام قابلیت انجام اعمال مؤثر یا توانایی اثرگذاری مطلوب بر اشیاء یا افراد است.»(ریویر. 1382. 28)
دال در رابطه با قدرت معتقد است كه:
«طرف A بر طرف B تا جایی قدرت اعمال میكند كه بتواند طرف B را به كاری وا دارد كه در غیر آن صورت كار مزبور را انجام نمیداد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعیتی اشاره دارد كه در آن اعمال كنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته میشوند، بدین سان ، قدرت به تنهایی به مفهوم وضعیتی است كه به توانایی كاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ویژگی رضایت را هم در بر دارد.» (صبوری، 1381. 28)
«قدرت به اعمال نفوذ با تكیه بر نوعی مجازات اطلاق میشود(كاربرد زور جسمانی، شدیدترین نوع مجازات منفی است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتنی بر حیثیت شخصی و یا منزلتِ یك سمت اطلاق میشود.» (بیتس و پلاگ. 1375: 654)
«سیاست ترجمه واژة یونانی Politeia است كه یونانیها به آن نظام شهری میگفتند. یعنی شیوه سازمان بخشیدن به فرماندهی كه در دولت شهرهای یونانی به مفهوم سازمان دهی تمام اجتماع در نظر گرفته میشد. این واژه به مفهوم شهروندی، حكومت و شكل حكومت نیز به كاربرده شده است.» (صبوری. 1381، 23)
«واژه سیاست در زبان فارسی به معنای(1) با داشتن ملك، حكومت، ریاست و داوری (2) مصلحت، تدبیر و دوراندیشی (3) قهر كردن و هیبت نمودن (4) شكنجه، عذاب و عقوبت و مجازات كردن است.» (دهخدا، 1345، 742- 741)
«خانواده یك گروه زیستی ـ اجتماعی است كه حداقل از دو نفر(مرد ـ زن) كه با یكدیگر نسبت خونی ندارند تشكیل شده معمولاً خانواده، محلی برای فرزندآوری است و حداقل كاركرد خانواده این است كه محیطی را فراهم میسازد كه در آن نه تنها نیازهای طبیعی افراد برآورده میشود بلكه جایگاه اجتماعی ـ فرهنگی فرد نیز تثبیت میگردد. شكل جهانی خانواده امروزی به شكل زیستی شامل والدین و فرزندان میباشد.(Gould and Lokolb, 1964. 257-259) و دكتر ساروخانی خانواده را این چنین تعریف میكنند. «خانواده گروهی است اجتماعی و متشكل از افرادی كه دارای روابط سببی(زن-شوهر)، احیاناً نسبی(در صورت وجود فرزندان) و گاه فرزندپذیری با یكدیگرند.»(ساروخانی، 1370: 144)
ایدئولوژی«یعنی ارزشها و باورهایی كه به تحكیم موقعیت گروههای قدرتمندتر به زیان گروههای كم قدرتتر یاری میرسانند. قدرت، ایدئولوژی و تضاد همواره با یكدیگر پیوند نزدیك دارند. بسیاری از ستیزهها به علت پاداشهایی كه قدرت میتواند به همراه آورد، بر سر قدرت است.»(گیدنز 1381: 767)
فضای خصوصی: فضایی كه مربوط میشود به كوچكترین واحد اجتماعی یعنی خانواده. وقتی از یك خانه یا آپارتمان حرف میزنیم با فضای خصوصی سروكار داریم كه افراد محدودی به آن رفت و آمد دارند.(فكوهی. 1381 جزوه درس انسانشناسی شهری) هیچكس نمیتواند بدون رضایت ساكن به محل مسكونی وارد شود. فضای خصوصی از نظر حقوقی حفاظت شده است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
4
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
………………………………………………………………………….. ……………………………………………………………….
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
2 چارچوب مفهومی و نظری 20
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
3 روش تحقیق 57
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
4 ارائه یافته ها (گزارش داده های كیفی) 73
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
جمع بندی 136
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
5 نتیجه گیری 138
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
منابع و مآخذ 146
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست ها
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
پیوست1- مراکز فعال در زمینه اچ آی وی/ایدز
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
Abstract
……………………………………………………………………………………………………………………………………………
ادامه تکه هایی از متن
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X- PVX) گونه شاخص جنس Potexvirus از خانواده Alfaflexiviridae میباشد. طی سال های 1389 و 1390، از مناطق کشت اصلی سیب زمینی در استان همدان بازدید و نمونه برداری انجام گرفت. مجموعاً 456 نمونه برگی (تعداد 132 و 324 نمونه بترتیب علائمدار و تصادفی) از 9 مزرعه واقع در مناطق بهار، کبودرآهنگ و رزن جمع آوری گردید. نتایج آزمون الایزا با استفاده از آنتی بادی اختصاصی (بیوربا-سویس) نشان دهنده آلودگی 42 نمونه با ویروس ایکس سیب زمینی بود. بر اساس آزمون الایزا میزان وقوع آلودگی به این ویروس به ترتیب کاهش در مناطق بهار، رزن و کبودرآهنگ تعیین گردید. برای تایید نتایج حاصل از آزمون سرولوژیکی از روش های بیولوژیکی و مولکولی استفاده شد. مطالعه دامنه میزبانی جدایه های ایرانی ویروس ایکس سیب زمینی با استفاده از گیاهان محک مختلف، تفاوتی نشان داد. همچنین در این تحقیق ناحیه ژن پروتئین پوششی ویروس بطول حدود 750 جفت باز با استفاده از آغازگر های اختصاصی تکثیر گردید. آنالیز تبارزایی با استفاده از توالی کامل پروتئین پوششی دو جدایه ویروس شامل Iran H1 و Iran H2 با توالیهای مربوط به جدایه های خارجی PVX موجود در بانک ژن نشان داد که جدایه های ایرانی در گروه اروپا-آسیا (Eurasia) قرار می گیرند. در درخت تبارزایی جدایه های تعیین توالی شده در این بررسی با جدایه ویروس ایکس جدا شده از نخود (Pisum sativum) در یک شاخه مستقل و نزدیک بهم قرار گرفتند. طول کامل توالی پروتئین پوششی 714 نوکلئوتید بود که پروتئینی با 237 اسیدآمینه تولید می نماید. این نتایج با نتایج بدست آمده در مورد سایر جدایه های این ویروس از مناطق دیگر دنیا مطابقت دارد. هر چند که جدایه های ایرانی مورد مطالعه در گروه اروپا-آسیا قرار می گیرند ولی هنوز مشخص نیست که آنها جدایه های غالب این ویروس در ایران باشند. برای این منظور لازم است تا جدایه های بیشتری از این ویروس از مناطق خاورمیانه و سایر کشورها تعیین توالی شوند. هر چند بر اساس مطالعات ما این اولین گزارش از آنالیز تبارزایی این ویروس جدا شده از سیب زمینی از ایران واقع در منطقه mid-Eurasia می باشد.
كلمات كلیدی: ویروس ایكس سیب زمینی، تبارزایی، ایران
در بین گیاهان دو لپه، سیبزمینی مهمترین محصول زراعی است که، پس از گندم، برنج و ذرت در رتبه چهارم جهانی قرار دارد (FAO, 2009). تولید سیبزمینی در جهان طبق گزارشات سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال 2009، معادل 314 میلیون تن بوده است (FAO, 2009).
طبق گزارشات فائو چین بالاترین رکورد تولید سیبزمینی را در سال 2009 در جهان داشته است و بعد از آن به ترتیب روسیه و هند در مقامهای دوم و سوم و آمریکا در مقام چهارم قرار گرفته اند و ایران از نظر تولید سیب زمینی در مقام چهاردهم جهان و دوم خاورمیانه قرار می گیرد (FAO, 2009). تولید سیب زمینی در کشور ما از اهمیت خاصی برخوردار است و فائو تولید سیب زمینی ایران را در سال 2009 میلادی چهار میلیون و 107 هزار و 626 تن اعلام کرده است. استان همدان با 63/16درصد اراضی تحت کشت سیبزمینی کشور، در مقام نخست قرار دارد. میزان تولید سیب زمینی در این استان حدود نیم میلیون تن برآورد شده است (آمارنامه جهاد کشاورزی، 1388).
بر اساس اعلام فائو سطح زیر کشت سیبزمینی در ایران در سال 2009 میلادی نسبت به سال 2008 با کاهش 2/13 درصدی به 153 هزار و 995 هکتار رسید (FAO ,2009).
بیماریهای ویروسی نقش مهمی در کاهش عملکرد سیبزمینی دارند. در این بین ویروس ایکس سیبزمینی (Potato virus X– PVX) موجب کاهش محصول سیبزمینی از 10 تا 20 درصد میگردد، این موضوع نشان دهنده گسترش بیماریهای ویروسی در مزارع سیبزمینی کشور و لزوم تدوین برنامههایی برای مدیریت آنها میباشد. اولین گام در تدوین چنین برنامههایی، داشتن اطلاعات کافی از وضعیت (فراوانی و پراکنش) آلودگی ویروسی و شناخت خصوصیات جدایههای غالب ویروسی در هر منطقه میباشد. با توجه به اهمیت زراعت سیبزمینی در استان همدان و از طرفی با در نظر گرفت این نکته که در مورد وضعیت بیماری ویروسی PVX از نظر فراوانی و پراکنش آن در مزارع سیبزمینی این استان و نیز خصوصیات این جدایهها، اطلاعات دقیقی در دسترس نمیباشد، لذا تحقیق در این مورد به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب در نظر گرفته شد تا در قالب یک پژوهش مدون فراوانی و پراکنش ویروس PVX در مزارع سیبزمینی استان همدان و نیز خصوصیات آنها مطالعه شود. این اطلاعات در تدوین برنامههای مدیریت این بیماری از پیشنیازهای اصلی محسوب میگردد.
الف) بیان موضوع
یكی از علل اختلال امور نابسامانی اجتماعی و كاهش میزان امنیت در جامعه، مساله بزهكاری و مجرمیت است.جرم همیشه نتیجهی اراده فعل شخص واحدی نیست بلكه دراثر همكاری و اشتر اك مساعی عدهای ازاشخاص به منصه ظهورمیرسد. این افراد مباشرمعاون یا شریك یك جرم هستند. بدیهی است اشتراك مساعی واجتماعی افراد ضمن اینكه بر میزان قدرت افراد میافزاید در عین حال نمایانگر یك خطر اجتماعی بارزی است كه قانونگذار با تدوین قوانین و مقررات درصدد مقابله وپیشگیری از وقوع این تشریك مساعی و همكاری مجرمانه می پردازد. درعصرحاضر به اقتضای ترقی جامعه بشری، پیشرفت شگرفی علمی وصنعتی وسرعت وسهولت وسایل ارتباط داخلی وخارجی، جرایمی به ظهور رسیده كه نقش اصلی و اساسی ارتكاب آن را كسانی ایفاء میكنند كه خود صحنهی جرم و محل ار تكاب تا حدود زیادی دور میباشند.
بنابراین تعاون و اشتراك مساعی به همان اندازه كه سازندگی واعتلاء و پیشرفت جوامع بشری را تسهیل میكند، اگردراختلال نظام اجتماعی صرف شود، برسرعت سوق دادن آن جامعه به جانب پرتگاه تباهی میافزاید بنابراین شر كت و معاونت چند نفردر ارتكاب جرم، جامعه را با خطرات زیادی مواجه میسازد كه كیفیت مبارزه با آن و اتخاذ تدابیر لازم در قبال این بلای اجتماعی درخور بحث و اندیشه و تفكر و تحقیق است.
در زمان معاصر دیگر كمتر مشاهده می شود كه مجری به تنهایی به ارتكاب جرم مورد نظر خود اقدام كند، بلكه تبهكاران از یك طرف برای سهولت تبهكاری و از دیگر سو برای فرار از كیفر اعمال ارتكابی خود گرد هم جمع شده و با تقسیم كار بار مسئولیت انفرادی را كاهش میدهند تا از این طریق مسئولیت را متوجه عده بیشتری گردانند و مقامات قضایی و انتظامی را در امر تفتیش جرم و تعقیب دستگیری و محاكمه مجرمین گمراه سازند.
بدین لحاظ لازم است با شناخت زمینه ها، انواع ابعاد و نتایج همكاری مجرمانه و از جمله معاونت در ارتكاب جرم تدابیری جهت پیشگیری و مبارزه با آن اندیشیده شود.
دراین تحقیق ابتدا جایگاه فرعی خاص از همكاری مجرمانه یعنی معاونت درجرم درمیان سایر مداخله كنندگان درجرم مشخص گردیده و سرانجام عنوان معاونت در جرم درحقوق كیفری ایران و مطالعه تطبیقی با حقوق لبنان برگزیده و مورد تصویب قرار گر فته است.
باید توجه داشت بهترین شیوه برای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوع، مقایسه تطبیقی موضوع با سایر موارد مشابه است. همین دلیل به مطالعه تطبیقی موضوع با حقوق كیفری لبنان و در پرتو قانون جزای آن كشور پرداخته شده است. معاون شخصی است كه مجرم اصلی را در وقوع جرم كمك و مساعدت نموده است بدون اینكه در عملیات اجرایی جرم مداخله داشته باشد.
ب) سؤالات تحقیق
سؤال این است كه اصولاً چرا چنین فردی مجرم شناخته شده است؟ مصادیق لازم به منظور تحقق معاونت درجرم در قوانین جزایی دو كشور ایران و لبنان چه مواردی است؟ آیا این مصادیق منحصر به موارد تعیین شده قانونی است؟ رفتار مادی لازم جهت تحقق معاونت در جرم در این دو نظام كیفری صرفاً به شكل فعل مثبت است یا ترك فعل نیز می تواند مصادیق معاونت محسوب گردد؟ آیا مسئولیت معاون نشات گرفتهازمسئولیت مباشرجرم است یا بایستی برای آنچه عملاً انجام داده است مجازات شود؟ برای توجیه مسئولیت كیفری معاون جرم ارتكاب چه مقدار فعل از سوی كمك كننده ضروری است؟آیا وجود توافق قبلی یا هدف مشترك، شرط تحقق نهاد مزبور دراین دو نظام كیفری است؟ هرگاه توافق قبلی یاهدف مشترك وجود نداشته باشد ولی متهم (معاون) اتفاقاً درصحنه جرم حاضر باشد وضعیت چگونه خواهد بود؟ با توجه به مطالب فوق سؤالهای اصلی تحقیق عبارتند از:
1- آیا بزه معاونت در جرم بزه عاریتی است یا جرم مستقل محسوب میگردد؟
2-آیا معاونت در جرم در رابطه سببیت بین رفتار معاون و جرم ارتکابی توسط مباشر لاجرم بایست مستقیم باشد؟
3- آیا معافیت مباشر جرم از مجازات در هر صورت موجب معافیت معاون نیز خواهد بود؟
4- آیا معاونت در جرم از طریق ترک فعل نیز ممکن خواهد بود؟
5- مصادیق قانونی معاونت در جرم به نحو حصر است یا تمثیل؟
6- آیا علم و آگاهی معاون از قصد مجرمانه مباشر برای تحقق رکن روانی معاونت در جرم کفایت می کند یا علاوه بر آن قصد مجرمانه معاون نیز ضروری است؟
پ) فرضیات تحقیق
1- درهردو نظام كیفری معاونت عنوان مستقل مجرمانه نیست بلكه امری تبعی وفرعی بودهو تحقق آن مستلزم وجود فعل مجرمانه اصلی است.
2- رابطه سببیت غیر مستقیم نیز بین رفتار معاون و جرم ارتکابی توسط مباشر در تحقق معاونت در جرم کفایت می کند.
3- معافیت مباشر جرم از مجازات بعضا موجب معافیت معاون از مجازات می گردد.
4- اصولا معاونت در جرم از طریق ترک فعل قابل تحقق نخواهد بود مگر در موارد خاص که قانونگذار به آن تصریح نموده باشد.
5- مصادیق قانونی معاونت در جرم به نحو حصر است.
6-در حقوق ایران علاوه بر علم و آگاهی، قصد مجرمانه معاون نیز ضرورت دارد.
ج) اهداف وكاربردها
اهداف و كاربردهای این تحقیق را می توان در موارد ذیل ذكر نمود.
1- در میان سایر رشتههای علوم جنایی، حقوق كیفری عمومی دارای اهمیت زیادی است و در حقیقت پایه و اساس دیگر رشتههای علوم جنایی را تشكیل میدهد.در واقع میتوان با بحث و بررسی عناصروخصوصیات عمومی جرایم و ضمانت اجرای كیفری،آن را كلید فهم بسیاری از مسایل حقوقی جنایی و تضمین كننده حقوق و آزادی های طبیعی و مشروع افراد دانست.
2- انتخاب موضوع «معاونت درجرم» از بین تمام مسایل حقوقی كیفری عمومی به این دلیل میباشدكه همكاری ومساعدت درارتكاب جرم بخش مهمی ازحقوق كیفری عمومی راتشكیل میدهد به طوری كه در قانون مجازات اسلامی فصلی به شركاء ومعاونین جرم اختصاص یافته است.
3- گسترش روابط ملل در دنیا، ایجاب می نماید تا ملت های مختلف حقوق و قوانین یكدیگر را بشناسند. بنابراین سعی شد تا بررسی تطبیقی معاونت درجرم با كشور لبنان كه تا حدودی دارای نظام حقوقی شبیه نظام حقوقی ماست و تعاملات زیادی درعرصههای مختلف با كشور ما دارد انجام پذیرد. زیرا حقوق هركشور جزیی از فرهنگ آن كشور به حساب میآید كه شناسایی حقوق و تجربیات ملل می تواند برای اصلاح حقوق و رفع مشكلات داخلی نیز به كارآید.
4- تبیین وتوضیح ارتباط معاون و مباشرازحیث عناصر و اركان تشكیل دهنده جرم و بررسی میزان مسئولیت كیفری معاون با توجه به پذیرش سیستم استعاره مجرمیت و مجازات معاون و مباشردرحقوق كیفری ایران و لبنان ازاهداف این تحقیق می باشد.
ح) روش تحقیق
روش تحقیق در این رساله روش كتابخانهای و فیش برداری از منابع است. پس از تعیین موضوع جهت تهیه فیش از كتب فارسی و عربی به مراجع مختلفی از جمله كتاب شناسیها، فهرست نگارش یافته دركتب و مقالات وكتابخانههای دانشكده های حقوق مراجعه شد كه در جهت جمع آوری مطالب، بسیار ارزشمند بود. نهایتاً به تجزیه و تحلیل منابع پرداخته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به یافتن پاسخ، جهت سؤالات تحقیق و نیزاثبات یا رد فرضیهها پرداخته شد. به طورخلاصه میتوان چنین بیان كرد كه روش پژوهش دراین رساله صرفاً مطالعات كتابخانهای بوده و نظرات نهایی ازتجزیه وتحلیل كتب فقهی حقوقی وآرای قضایی ایران و لبنانكه مرتبط با موضوع این تحقیق بوده استخراج گردیده است.