كتاب كردها اثر کندال در این باره مینویسد: كمك به شكوفندگی و بالندگی زبان و فرهنگ یك گروه قومی نه مایه جدایی آن گروه از زبان اصلی، كه كمك به تحكیم پایههای فرهنگ ملی است. كمك به شكوفایی زبان و فرهنگ گروههای قومی در معنی كمك به رفع جداییها و سردیها نیز هست، چرا كه با درمان این درد در حقیقت زمینهی سردی و جدایی از بین میرود و زمینهی جدیدی برای پیوستگی و نزدیكی بیشتر فراهم میشود (كندال، 1372: 20-19). بر این اساس جایگاه زبان كردی را در زادگاه اصلی آن یعنی ایران و كشور عراق مشخص میكنیم.
شغل نیز یكی از این متغیرها است. با توجه به اهمیت این عامل در سلسله مراتب قشربندی اجتماعی و جایگاه آن در نظریههای بوردیو، لنسكی و پاركین، موقعیت كردها را در سلسله مراتب شغلی در مهاباد و سلیمانیه مشخص میكنیم. تأكید بر این عامل ناشی از وابستگی شدید درآمد به شغل افراد میباشد. «از آنجا كه در هر كشور توسعه یافته و در حال توسعه، سوسیالیست یا با اقتصاد بازاری، درآمد هر كس به نوع شغلش بستگی دارد، ساخت شغلی تا حدی ارائه دهنده شاخص توزیع درآمدها است» (كول، 1365: 37). همچنین نقشی كه هر كس در جامعه ایفا میكند همیشه به صورت یكی از عناصر اساسی و اصلی تمایز طبقاتی بوده و خواهد بود. این نقش به دو صورت قابل تفكیك است:
الف) نقش عمومی، یعنی جایی كه هر كس در زندگی عمومی اشغال میكند، مهمترین عنصر و حتی تنها عنصر مشخص تمایز طبقاتی در گذشته بوده است. انجام مشاغل سیاسی و نظامی و مذهبی به شاغلین آنها و دستهای كه بدان وابسته بودند، جای خاصی در جامعه اعطا میكرد. در جامعهی فئودال، برتری اشراف و سینورها بر دهقانان به سبب نقش نظامی آنها بوده است.
ب) نقش اقتصادی افراد همیشه و در تمام تمدنها از نقطه نظر طبقات اجتماعی اهمیت یكسانی نداشته است. در گذشته و حتی در بعضی مواقع در دوران معاصر، «مالكیت زمین» عنصر اساسی وجهه و شخصیت اجتماعی بوده است. اشرافیت گذشته اشرافیت وابسته به زمین بود و هر گاه عناصری از طبقات دیگر به علتی صاحب زمین میشدند، به اشرافیت نائل میآمدند (لاروك، 1346: 13-12). بر این اساس جایگاه كردها را در شغلهای مهم حكومتی، كشاورزی، قاچاق و صنعت مشخص خواهیم كرد.
متغیر دیگر مورد توجه در این تحقیق جنسیت میباشد. با توجه به جایگاه پایین كردها در سلسله مراتب قشربندی و مبارزه در راه رهایی از این وضع، زنان همواره مورد ستم بیشتری واقع شدهاند «محرومیت اقتصادی، پرخاشگری را كه علیه ضعیفترین عنصر بروز میكند، تشدید میكند» (بوتول، 1379: 74).
بعلاوه دین اسلام نیز محدودیتهایی را بر آنها تحمیل نموده است. «در نامههای ایرانی منتسكیو، حجاب زنان نمادی است از سركوب مردم
توسط سلسله مراتب جامعهی سنتی. در مقابل، فقدان حجاب در خیابانهای پاریس نماد نوع جدیدی از جامعه است كه آزادی و برابری بر آن حاكماند» (برمن، 1383: 133). همچنین رژیم بعث نیز در راستای تضعیف جنبش ملی كرد در عراق و تقویت عشیرهگرایی، زنان را هدف قرار داده و بدین وسیله پارتیزان (پیشمرگهای كرد)ها را محدود نموده است. «رژیم بعث با برجستهسازی فرهنگ عشیرهای به ویژه در كردستان ،عملیاتی را دنبال نمود كه بر اساس آن میتوانست جلوی مقاومت جنبش رهاییبخش كردها را بگیرد.در فرهنگ عشیرهای قبل از هر چیز حیثیت زنان خانواده اهمیت دارد.”حیثیت خانواده“ در درجهی اول اهمیت قرار داشته و ”میهنپرستی“ در جایگاه دوم قرار دارد.در این فرهنگ به هنگام مواجهه با پارادوكس”میهنپرستی“ و صیانت از”حیثیت خانواده“ بدون شك دومی انتخاب میشود و آن عبارت است از جزماندیشی در كنترل جسمی زنان خانواده و عشیره. این امر در راستای نیل به بسیاری از اهداف بعث و به ویژه تضعیف جنبش ملی دمكراتیك كردها موفقیتهایی به دست آورد (قره داغی، 2004: 6-1). بر این اساس جایگاه زنان كرد را در سلسله مراتب اجتماعی در هر دو جامعهی مورد بررسی تعیین میكنیم.
تمایز سیاسی و حزبی عامل دیگر نابرابری اجتماعی به شمار میرود. «گروهها و احزاب همواره نقش اساسی در نشر و گسترش احساس ملی كردها داشتهاند» (همدی، 1379: 111). تأكید بر این عنصر در تحقیق فوق ناشی از آن است كه احزاب تنها در جامعهای گسترش مییابند كه از سازمان عقلایی برخوردار باشند. همچنین وجود احزاب در پیشبرد سازوكارهای دموكراسی نقشی قاطع دارند كه باید به آن توجه نمود، در حالی كه هم اكنون هیچ حزب سیاسی رسمی در كردستان ایران كه از وزارت كشور مجوز فعالیت گرفته باشد، حضور ندارد. از سویی دیگر یكی از دلائل مسائل كردستان و تهدید تمامیت و هویت ایرانی را وجود احزاب و خودمختاری کردها[1] دانستهاند (جلائیپور، 1370: 2-141،51) كه مغایر با اصول دموكراسی است. بر این اساس نقش احزاب و گروههای سیاسی را در نابرابری اجتماعی مشخص خواهیم كرد.
همچنین به نقش تحصیل (آموزش) نیز در سلسه مراتب قشربندی اجتماعی اشاره میكنیم. تحصیلات به ویژه در جوامع مدرن دومین نوع كلیدی تحریم بعد از دارایی (مالكیت) به شمار میرود. بر این اساس دسترسی كردها را در دو جامعهی مورد نظر به تحصیل و دارایی و انواع سرمایههای فرهنگی و اقتصادی مشخص میكنیم.
به زعم كینان (1372: 4-43) سازمان سنتی اجتماعی كرد بر رؤسای دینی و دنیوی و خانوادههای آنها یعنی شیوخ و اعیان و اشراف روستا و مریدان و روستائیان عادی و كشاورزان و دامداران استوار است.از آغاها که بگذریم ،شیوخ هستند که قدرت و نفوذشان گاه از قدرت و نفوذ آغاها كه به هر حال گذرا است به مراتب بیشتر است. پس از جنگ 1964 (عراق) انتقال قدرت از لایههای فئودال و رؤسای قبایل به درس خواندگان شهری سخت تسریع شده است.
مارتین وان برویین سن (1378: 275) در كتاب جامعهشناسی مردم كرد (آغا،شیخ و دولت) ساختارهای اجتماعی و سیاسی كردستان ،دو طبقهی رعایا و رؤسای اتحادیههای قبایل و افراد مسلحشان را متمایز میكند. «در حوالی سال 1500 كردستان مشتمل بود بر شماری امیرنشین، كه درجهی استقلال درونی آنها بسته به قدرت و ضعف امپراتوریهای پیرامون متغیر بود. این امارات از بسیاری لحاظ (سازمان و لایهبندی) به كشورهای پیرامونشان شبیه بودند. در اینها دو طبقهی اجتماعی قابل تشخیص بود: رعیت، یعنی طبقهی رعایای مالیات پرداز (مانند كشاورزان، صنعتگران و بازرگانان) و شامل بسیاری عناصر غیركرد و طبقهای نظامی مشتمل بر افراد قبیلهای. گروه دوم در شماری از اتحادیههای قبیلهای سازمان یافته بود و چنانكه از منابع برمیآید اقدام یكدست و یكپارچه در سطح اتحادیه چیزی غیرعادی نبود. دست كم بعضی از امرا عدهای افراد مسلح داشتند كه احساس سرسپردگیشان به میر نیرومندتر از احساس پیوستگی قبیلهای بود.
لایههای اجتماعی امارت بتلیس نیز بدین شرح است:
1- در رأس، میر و خانوادهاش.
2- پس از او آغاهای قبایل و سایر اعیان.رایزنان و برخی از صاحب منصبان عالی حكومتی از این طبقهی اخیر تأمین میشدند. تعدادی از نخبگان قبیله تیولدار بودند و این تیول درآمد مستقلی را برایشان تأمین میكرد؛ بسیاری از اینها در شهر میزیستند. زندگی دیگران احتمالاً از طریق حشمداری و هدایای افراد قبیله میگذشت. معاش آنها كه در دربار میر بودند طبعاً از جانب میر تأمین میشد.
3- گروهی مشابه این متشكل از نخبگان غیرقبیلهای بود، این گروه را صاحب منصبان عالی مقام و هنرمندان و دانشمندان و رجال مذهبی نظیر شیوخ و سادات و ملاها تشكیل میداد.
4- در میان افراد عادی قبیله دو لایه را میتوان از هم متمایز كرد، هر چند این جدایی و تمایز چیزی است سیال و تحرك تا اندازهای زیاد است: آنها كه اسب دارند و آنها كه ندارند.
5- شمار قابل ملاحظهای از كردان در شهر میزیستند. اینها چون سایر كردها جنگجو نبودند بلكه مردمی بودند مهذب. معلوم نیست چه مشاغلی دارند.
6- گروهی هم هستند به اسم كشاورز (رعایا) كه در كوهپایهها و كوهستانها زندگی میكنند.
7- نیروی محركهی اقتصاد بتلیس (علاوه بر حشم چادرنشینان) رعایای مسیحی بودند (كه به طور عمدهای ارمنی و بعضاً یعقوبیان سوریایی بودند). دهقانان یكجانشین را به طور عمده ارمنیان تشكیل میدادند؛ بخش بزرگی از جمعیت شهر نیز ارمنی بودند. این مردم از لحاظ سیاسی وضع و موقع پایینی داشتند، اما بسیاری از آنها باید مرفه بوده باشند: در میانشان صنعتگران قابل و بازرگانان معتبری بودند؛ بقیه باغدار بودند و از این راه درآمد خوبی كسب میكردند (وان برویین سن، 1378: 3-242).
اولیا چلبی نیز كه یكی از نزدیكان دربار سلاطین عثمانی بوده و سفرنامهای در حدود 360 سال قبل نوشته،مردم وان را به شش دسته تقسیم میكند:اول،مستمریبگیران پاشا كه در قلعه كار میكنند و نباید هیچ شغل دیگری داشته باشند،مگر در داخل شهر به تجارت بپردازند.برخی از آنها به ممالك دیگر رفته اجناسی برای فروش با خود میآورند،برخی به كارهای دستی اشتغال دارند،بعضی دفتردارند كه كارشان نوشتن است و در خدمت دولت قرار دارند.برخی روحانی و طلبه هستند و گروهی هم باغبان و خدمتگزارند(چلبی،1364: 186).
[1] – حتی اعلام جمهوری کردستان از جانب قاضی محمد ،به مفهوم تشکیل دولت کردستان نبود ،تلاشهای ایشان بیشتر در ارتباط با نظام فدرالی قابل تحلیل است(مدنی،1380: 328).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بیان شد، در اینجا صرف داشتن قدرت بدون حضور برای زنان یا صرف حضور بدون قدرت نتیجه موثر و مورد نظر را ندارد . زیرا حضور بدون قدرت زنان موجب سوء استفاده مردان و استثمار جنسی می گردد و قدرت بدون حضور نیز موجب گمراهی در اعمال قدرت و عدم شناخت دقیق شرایط خاص اجتماعی و سوء استفاده حاضران و واسطه های مرد این اعمال قدرت می باشد.
پس در اینجا این مسئله به آزمون گذاشته می شود که آیا حضور و قدرت زنان می تواند ، موجب ایجاد گرایشهای صلح طلبانه , گرایش به همکاری , گرایش به پیشرفت ، کاهش گرایشهای کجروی اجتماعی و افزایش تعلق اجتماعی ، گردد ؟ یا اینکه متغییرهای محیطی دیگر همچون : سن، تحصیلات، درآمد و مذهب تاثیر بیشتری دارند.
برگشت
2-1) اهمیت مسئله
البته در این تحقیق توجه عمده به متغییر محیطی جنسیت ، یعنی حضور و قدرت زنان در محیط های اجتماعی می باشد . به نظر محقق حضور و قدرت زنان در گروههای اجتماعی موجب ایجاد جو همکاری بیشتر ، صلح طلبی , میل به پیشرفت و رقابت سالم ، کاهش کجروی ، تعلق بیشتر به اجتماع ، می باشد . متغییر های مستقلِ دیگر ، مانند : سن ، تحصیلات ، درآمد، ایمان مذهبی، نیز برای مقایسه و شناسائی اهمیت آنها اندازه گیری می گردد .
در اینجا به تاثیرات یک متغییر مستقل یعنی حضور و قدرت زنان , که علت محسوب می شود ، توجه شده است . در واقع , نتایج تاثیر یک علت مورد نظر است نه شناخت علل بوجود آورنده یک معلول (متغییر وابسته) که معمولا در تحقیق های تبیینی در پی کشف یا اثبات آن هستند .
از نظر کاربری : متغییرهای وابسته مورد نظر در این تحقیق از مهمترین ویژگیهای اجتماعی می باشد . شناسائی و درک عوامل موثر بر این متغییرها نقش بسیار زیادی در درک جامعه در کل داشته ، که انسان را قادر به دخالت مفید در اجتماع و ایجاد تغییرات مطلوب در آن می نماید .
نگاه به برخی گرایش های افراد با این دید که آنها متاثر از روابط اجتماعی می باشند .
برگشت
1-2-1) مسئله صلح : در بین این مسائل مهمترین و تهدید کننده ترین آن شاید بتوان گفت جنگ و خشونت است . هرساله در جایجای دنیا جنگهای مختلف ایجاد می شود ، و در بخشهائی هم که در صلح موقت قرار دارد کابوس تهدید جنگ وجود دارد و بدین جهت سرمایه های مادی و انسانی زیادی را به خود اختصاص می دهد . آیا یافتن عاملی که بتواند مسئله صلح طلبی را تبین کند مهم نیست؟
با توجه به مباحث نظری این تحقیق که جنگ را ناشی از رقابت در دو نوع «جنسی» و برای «بهرمندی از منابع محدود» می داند. می توان امیدوار بود که با کنترل رقابت جنسی با حضور و قدرت زنان در محیط های اجتماعی به نوعی به کنترل خشونت و جنگ طلبی رسید. در اینجا اهمیت این بررسی برای جامعه شناسی روشن می گردد.
برگشت
2-2-1) گرایش به پیشرفت : اگر چه در حال حاضر اهمیت پیشرفت به اندازه مسئله صلح نمی باشد اما در دنیای کنونی هر کشوری که از غافله پیشرفت عقب بماند و مردمان آن دچار رکود و سستی گردد. هویت خود را از دست داده و در فرهنگهای دیگر حل می شود . با توجه به فرایند جهانی شدن و توسعه و گسترش ارتباطات فرهنگهای دارای پیشرفت سریع تر قدرت تسلط بیشتری داشته و می توانند فرهنگهای دیگر را در خود حل کنند. پس جامعه ای که بتواند در مردمان خود حس پیشرفت را زنده و تقویت کند می تواند هویت خود را نیز بازیافته و تقویت کند. کُند شدن گرایش به پیشرفت در سیصد سال گذشته در کشور ما پس از فروپاشی سلسله صفوی صدمات
زیادی به هویت و حس خودباوری ملت ما زده است . و این وظیفه جامعه شناسان کشور ما می باشد که راه های تقویت گرایش به پیشرفت را جستجو کرده و در این عرصه راه گشا باشند.
برگشت
3-2-1) گرایشهای کجروی اجتماعی : مسئله کجروی اجتماعی موضوعی است که گریبانگیر تمامی جوامع مدرن و از جمله کشور ما می باشد. این موضوع موجب از بین رفتن سرمایه های مادی و نیروهای انسانی می گردد و سرمایه اجتماعی را کاهش می دهد . اعتماد که عنصر اصلی سرمایه اجتماعی می باشد با افزایش انحرافات کاهش می یابد و مردم احساس ناامنی و بی اعتمادی می کنند.
بطور کلی سلامت هر جامعه در رابطه با پائین بودن میزان انحرافات و کجروی اجتماعی می باشد. با توجه به چارچوب نظری این تحقیق محیط های مردانه که در آنها زنان حضور قدرت ندارند ، و یا ضعیف است، بستر انحرافات می باشند. با شناخت دقیق حضور و قدرت زنان می توان از فشار انحراف زائی این محیط ها کاسته و از عواقب دردناک آن در امان بود . مثالهای این محیط های نامطلوب زیاد است ولی بررسی و سنجش ویژگیها و میزان انحراف و نوع آن مفصل است و خود نیازمند تحقیقات جداگانه می باشد. مکانهای همچون ، پادگانهای نظامی ، خوابگاه های کارگری و دانشجوئی ، و غیره نمونه های آن می باشند.
برگشت
4-2-1) تعلق اجتماعی : بسیاری از جامعه شناسان انحرافات را ناشی ضعف تعلق اجتماعی فرد به جامعه می دانند ، با توجه به فرضیه این تحقیق که هردو آنها یعنی کجروی و تعلق اجتماعی را متاثر از حضور و قدرت زنان می داند. می توان این دو متغییر را دو بعد مختلف یک پدیده دانست که تاثیرات مشابه داشته و از یک منشاء سرچشمه می گیرند. « هیرشی ، رکلس، فرایدی و هیگ بعنوان پیشگامان نظریه کنترل اجتماعی با تکیه بر نظریات دورکیم … به ابداع و بسط این تئوری پرداخته اند . این تئوری بر این فرض استوار است که کجروی ناشی از ضعف یا گسستگی تعلق فرد به جامعه است» (محسنی تبریزی 1383:89).
برگشت
5-2-1) احساس سرزندگی : این متغییر نیز مانند دیگر متغییرهای وابسته فوق در زندگی اجتماعی اهمیت زیادی دارد و با توجه به اینکه با آن متغییرها تا حدودی همپوشانی داشته سنجش آن می تواند در تحلیل و مقایسه آن متغییرها و اعتبار تحقیق مورد استفاده قرار گیرد.
سرانجام بررسی و درک اثر متغیرهای مطرح در این تحقیق راهکارهای مناسبی را برای مداخله در امور اجتماعی به جامعه شناسان ارائه می دهد ، تا با دخالت و ایجاد تغییر در این متغیرها بتوانند تاثیر مناسب را در روند رشد اجتماعی داشته باشند .
از نظر تئوریک : همچنین از نظر تئوریک با توجه به اینکه در جامعه شناسی توجه اندکی به تفاوت تاثیر حضور جنسی شده و دیدگاه غالب عدم توجه به تمایز جنسی است . توجه به این تمایزِ تاثیر گذاری جنسی می تواند در پیشرفت جامعه شناسی موثر باشد . البته کارهای تئوریک انجام شده ، در حوزه تفاوتهای جنسی بیشتر به حقوق دو جنس و برابری آن و تلاش برای اثبات آن می باشد .
از نظر روش شناختی : جنبه خاص این تحقیق توجه به متغیرهای محیطی و طرح آن می باشد . در اغلب پژوهشهای علوم اجتماعی به متغیرهای فردی و یا اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم به متغیرِ خاصِ واحد تحلیل توجه می شود . توجه به ویژگیهای محیطی واحد تحلیل و یا در موارد خاص ویژگیهای محیطی افراد مورد پژوهش از مزیتهای این تحقیق است .
(نگاه کنید به بخش 2- 5)
برگشت
3-1) اهداف تحقیق
مهمترین هدف این تحقیق تبیین تاثیراتِ حضور و قدرت زنان در محیط های اجتماعی و یا اثرات فقدان حضور زنان است . بررسی این موضوع در محیط های خاص و توجه به عواقب آن در جامعه موجب می گردد که اهمیت مناسب به نقش زنان در جامعه داده شود . این حضور می تواند در مواردی موجب کاهش انحرافات اجتماعی و محرومیت در محیط های مختلف گردد .
یکی از مهمترین مشکلات در اداره جوامع کنترل رسمی و غیره رسمی می باشد. در صورت تائید نقش مثبت زنان در موارد مورد بررسی در این تحقیق می توان در کنترل رسمی و غیره رسمی نقش بیشتر و موثرتری را بر عهد زنان گذاشت .
هدف این تحقیق را در دو مورد زیر می توان خلاصه کرد :
1- شناخت بهترِ تاثیرِ ترکیب جنسی در محیطهای اجتماعی و توسعه یافته های علمی- تجربی زیست شناختی در بستر جامعوی و بهره برداری از آنها در زندگی اجتماعی و زدودن ابهامات القاء شده تاریخی- فرهنگی بشر در مورد زنان .
2- توجه بیشتر به متغیرهای محیطی و تاثیر آنها در گرایشهای افراد .
[1] – Ecology
[2] – Ecosystem
[3] – Central Business District
[4] – Transitional Zone
[5]-)Criminological Theory مراجعه شود به (
[6] – Levin
[7] – Arabella Thorp
[8] – the House of Commons on 13 July 2000
[9] – وبر ضمن مقایسه شرایط چین و اروپا در قرون وسطی به این نتیجه می رسد که فقدان یک مذهب خاص در چین که بر کار و پس انداز تاکید کند، و وجود آن در اروپا (مذهب پروتستان) علت تفاوت دو منطقه از نظر پیشرفت سرمایداری می باشد. که البته استفاده از برهان خلف در جامعه شناسی به علت تعدد متغییرها و وجود متغییرهای ناشناخته صحیح نیست. از جمله در مورد چین و بطور کلی کشورهای آسیائی وجود متغییر حمله مغولها و تاتارها و عشایر یکی از مهمترین عوامل ویژگی خاص این کشورها می باشد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
موضوع این رساله، بررسی رابطة جامعهپذیری سیاسی و فرهنگ سیاسی در چارچوب مطالعات توسعة سیاسی است. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا فرهنگ سیاسی دانشجویان مورد مطالعه قرار گرفته و نقش تجارب جامعهپذیری در شكلدهی به این فرهنگ بررسی شود. پیشفرض تحقیق بر اساس رویكرد نظری این است كه تجربة محیط دانشگاه به عنوان عرصه جدیدی از تجربه برای دانشجویان، با شكلگیری فرهنگ سیاسی دموكراتیك رابطه دارد. زندگی دانشگاهی، القاكننده ارزشها و باورهای دموكراتیك است و دانشجویان به عنوان اشغال كنندگان این جایگاه، به دلیل گرایشهای فراطبقاتی، عدم وابستگی سیاسی – اجتماعی به منابع و نهادهای قدرت و درگیری و دخالت در امور شناختی و اطلاعاتی، حاملان و عاملان فرهنگ سیاسی دموكراتیك هستند. جایگاه دانشجویان این توانایی را به آنها میبخشد كه فرهنگِ غیرخودجوش، جهتدادهشده و ساختگیِ ناشی از مكانیزمهای تحمیلی و تبلیغی را بازشناخته و مولد فرهنگ سیاسی دموكراتیك باشند.
از نظر روششناسی، پژوهش حاضر به شیوة پیمایش(survey) و با تكنیك پرسشنامه در میان نمونهای 300 نفری از دانشجویان كارشناسیِ دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. با توجه به مسئلة تحقیق و نوع دادههای مورد نیاز از «طرح پانل گذشتهنگر»(Retrospective Panel Design) برای جمعآوری دادهها استفاده شده است.
نتایج تحقیق در مورد شناخت الگوی فرهنگ سیاسی نشان میدهد كه دانشجویان «نسبتاً» از فرهنگ سیاسی دموكراتیك برخوردارند. در شاخصهای«آگاهی سیاسی»، «اعتقاد به کارایی و صلاحیت سیاسی خود به عنوان یک کنشگر سیاسی» و «اعتقاد به تاثیر سیاست بر زندگی» (به عنوان شروط لازم داشتن فرهنگسیاسی دموکراتیک) دانشجویان نمرة بالایی میگیرند(بالاتر از 50درصد). اما در شاخصهای «اعتقاد به دموکراسی و حمایت از آن به مثابه یك شیوة حكومت» و «اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک»( به عنوان شروط کافی) نمرهها متفاوت است. به این معنی كه در شاخص «اعتقاد به دموكراسی و حمایت از آن» دانشجویان نمرة بالایی گرفتهاند اما در شاخص«اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک» نمرة دانشجویان پایین است. به طوریكه كمتر از یك سوم دانشجویان آن را تائید كردهاند.
فرضیة اول مبنی بر اینكه «دانشجویان سال آخر به دلیل تجربة زندگیِ دانشگاهیِ حداقل چهارساله و بهرهمندی از این شیوة جامعهپذیری، فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشجویان سال اول دارند»، بر اساس نتایج تحقیق تائید شده است و در كلیة شاخصها به غیر از شاخص اعتقاد به دموكراسی و حمایت از آن، دانشجویان سال آخر نمرة بالاتر و تفاوت میانگین معنیداری با دانشجویان سال اول دارند.
نتایج فرضیة دوم تحقیق، مبنی بر اینكه «دانشجویان گروه علوم انسانی – به دلیل اقتضائات معرفت شناختی و درگیریهای ذهنی خاص رشتة تخصصی خود- از فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشجویان گروه فنی- تجربی برخوردارند» نشان میدهد كه این فرض در مورد دانشكدههای هر یك از این گروهها متفاوت است. دانشكدة فنی در گروه فنی – تجربی و دانشكدة ادبیات در گروه علوم انسانی مواردی هستند كه نتیجهای عكس فرضیة تحقیق را نشان میدهند. دانشكدههای هنرهای زیبا، فنی، و علوماجتماعی، به ترتیب فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشكدههای علوم پایه و ادبیات دارند.
واژگان كلیدی: فرهنگ سیاسی، جامعهپذیری سیاسی، عوامل جامعهپذیری،فرهنگ سیاسی دموكراتیك و غیردموكراتیك، توسعه سیاسی،تجارب جامعهپذیری.
ارزشهای اجتماعی بُعد مهمی از نظام فرهنگی هر جامعه محسوب میشود, چرا که شناخت نظام فرهنگی جز در سایه شناخت آنان ممکن نمیگردد. در عین حال اهمیت ارزشهای اجتماعی از آن روست که ترجیحات و سوگیریهای ارزشی یکی از مهمترین تعیینکنندههای جهتهای رفتاری اعضای یک جامعه به شمار میروند. ارزشها ریشه در باورها و عقاید یک جامعه دارند و براساس این باورهاست که اعضای جامعه چیزی را خوب یا بد, زشت یا زیبا, اخلاقی یا غیراخلاقی میدانند. بنابراین میتوان گفت تغییرات اجتماعی ریشه در تغییر باورها و ارزشهای یک جامعه دارند و تا زمانی که باورها و ارزشهای اجتماعی در یک جامعه تغییر ننماید, در آن جامعه تغییری بوجود نخواهدآمد. از این رو سنجش نظام ارزشی جوامع از مهم ترین دغدغههای اندیشمندان علوم اجتماعی به شمار میرود.
ارزشهای اجتماعی, دیرپا و ماندگارند و یک شبه تغییر نمینمایند. همانگونه که استقرار ارزشها دیر زمانی به طول میانجامد, تغییر آنها و جایگزینی ارزشهای نوین نیز اینگونه میباشد. نهایتاً باید گفت تغییر ارزشها به تغییر نظام اجتماعی منجر خواهد شد و پربیراه نیست که موضوع تغییر ارزشهای اجتماعی مورد توجه صاحبنظران, اندیشمندان و مسئولان کشور قرار دارد.
بیگمان بخش مهمی از چالشهای فرهنگی موجود در جامعه ما ناشی از تعارض ارزشها و یا مقاومتهایی است که در مقابل دگرگونی ارزشها صورت میگیرد. چالش سنت و تجدد یکی از این چالشهای دیرینهای است که بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای مسلمان را در خود غوطهور ساخته است. مظاهر این چالش را میتوان در ابعاد و زوایای گوناگون زندگی اجتماعی دید. به عنوان مثال چالش میان دین که سرچشمه اصلی فرهنگ سنتی ماست و فرهنگ مدرن هر روز جدی و شدیدتر میشود. اخذ و جذب تکنولوژیکه میوه فرهنگ مدرن است, امروزه گریزناپذیر است و تندادن به لوازم نهفته در آن که همانا عناصر فرهنگی غرب میباشد, گریز ناپذیرتر. امروزه توسعه اقتصادی که در بطن خود آرزوی آوردن صنعت و تکنولوژی غرب را میپروراند, به یکی از کارزارهای اصلی رقابت میان سنت و تجدد درآمده, که امید خلاصی از آن خود آرزویی است بزرگتر. از دیگر سو باید توجه داشت که ابعاد فرهنگی نوسازی اقتصادی نیز مسئله قابل ملاحظهای است که نباید از آن مغفول ماند. برخی مطالعات جامعه شناختی حاکی از آن است که آنچه در دهه دوم انقلاب اسلامی تحت عنوان نوسازی اقتصادی صورت گرفته, نقش مهمی در دگرگونیهای ارزشی بعد از انقلاب ایفاء نموده است.(رفیع پور,1377,ص537 و کوثری78,ص3)
علاوه بر صنعتی شدن و توسعه اقتصادی, رشد و نمو تکنولوژی فرهنگی که جهان را چون دهکدهای کوچک درآورده نیز کارزاری جدید به این رقابت میان سنت و تجدد افزوده است و این پرسش را پیش روی ما نهاده که آیا چالشهای این عرصه سر آمدنی است و یا همچنان باید ادامه آن را انتظار کشید؟ در کنار رشد تکنولوژی و تسهیل رفت و آمد میان کشورهای مختلف, رسانهها از عوامل این دگرگونیهای فرهنگی در جهان جدید به شمار میروند. اگر روزی مارکوپلو میبایست از ونیز پا به سفر طول و دراز چین بگذارد و طی این سفر پرمخاطره، در سفرنامه خود، مردمان اروپا را با فرهنگهای شرقی آشنا کند، امروزه این جعبهء جادویی بی هیچ مخاطره و دردسری این وظیفه را انجام میدهد.گسترش ماهوارهها، به تعبیر «مک لوهان» جهان را بسان یک دهکده کوچکی کرده است که مردم جنوبیترین نقاط استرالیا میتوانند لحظه به لحظه شاهد یک گروگانگیری مسلحانه در مسکو باشند و یا یک رویداد جام جهانی فوتبال را نیمی از مردم کرهء زمین به طور مستقیم مشاهده کنند. اگر روزی پیدا کردن یک دوست از یک فرهنگ بیگانه، متضمن سفر حداقل از یک کشور به کشور دیگر بود، امروزه با ورود اینترنت به صحنه زندگی مردم و استفاده از چتهای اینترنتی به هرکسی این امکان را میدهد که دهها دوست از فرهنگهای دیگر داشته باشد و گفتگو با آدمهای متفاوت از فرهنگهای مختلف بهترین راهگشا برای درک جدیدی از جهان شود و تغییر در آراء و افکار و عقاید طرفهای درگیر در این تعاملات را به ارمغان آورد.
اگر در گذشته مردمان محکوم بودند که در فرهنگی که به دنیا آمدهاند، تا آخرعمر با همان عقاید زندگیکنند و تن به ملزومات همان فرهنگ بسپرند و در مواجهه با مسائل، فقط یک هنجار یا راهحل فرهنگی مقابل خود ببینند، امروزه مردمان همیشه در حال محکزدن هنجارهای سنتی خود هستند و چه بسا افراد راه حلها و هنجارهای سنتی فرهنگهای دیگر را به عاریت بگیرند. چیزی که پذیرش آن برای نسلهای جوان آسانتراست.
اگر در گذشته در هند و در یکی از هفتاد ودو ملت ساکن در این شبه قاره، زنی که شوهرش میمرد مجبور بود که زنده زنده با جنازهء شوهرش بسوزد و چه بسا این مسئله براحتی نیز برای وی و قبیله اش پذیرفته شده بود، امروزه مراودهء فرهنگی و امکان وجود راههای دیگر برای زنان هندی پس از مرگ شوهر، دیگر نمیتوان به چنین رأیی تن داد، نه برای خود زن و نه برای اقوام و نزدیکان وی. چه بسا امروزه یک ازدواج رمانتیک جایگزین تقدیر مرگ دیروز شود و یا حکمی مثل سنگسار که از احکام صریح دین اسلام میباشد، در زمان حاضر و در مواجهه فرهنگی که مواجهه عقلانیتی هم در آن ملحوظ است، باعث شده این حکم برای بسیاری از مسلمین نیز غیرقابل پذیرش باشد!
تکثر فرهنگی به عنوان دیگر کارزاری است که در دنیای امروز توانسته چالشی بزرگ پیشاروی سنتگرایان قرار دهد. تفکیک اجتماعی گروههای متعدد اجتماعی که هرکدام خرده فرهنگ خاص خود را حمل میکنند, پیامد اجتنابناپذیر این تکثر فرهنگی و چالشهای فرهنگی ناشی از آن به شمار میرود. در جامعه امروز ما دو رویکرد آرمان گرا و واقعگرا در مورد این مسئله وجود دارد. نگاه آرمانگرا با دلبستگی ذاتی خود به سنت, سعی در حذف هرگونه چالش و تعارض پیش آمده به نفع سنت میکند, حال آنکه نگاه واقعبینانه, تکثر و گوناگونی فرهنگی را به عنوان امری لازم و واقعی در نظر میگیرد و اجازه نمیدهد سنگینی ارزشهای سنتی راه را بر ارزشهای مدرن ببندد.
امروزه جامعهشناسان, مردم شناسان و روانشناسان اجتماعی بیشترین سعی خود را بر روی بررسی نظام ارزشی و مسائلی نظیر شکاف ارزشی در سطوح ملی و نسلی (درون نسلی و بین نسلی) گذاردهاند که حاکی از اهمیت موضوع مورد نظر دارد. آنان در پی یافتن پاسخهایی برای سئوالاتی از این قبیل میباشند: آیا اصلا چنین تحولات ارزشی آنگونه که توصیف میشود, روی داده است؟ تغییر ارزشها در جامعه در طی نسلهای مختلف چه نگرانیهایی را میتواند ببار بنشاند؟ آیا در چنین دنیایی که نسلهای مختلف با ارزشهای مختلفی زندگی مینمایند, امکان همزیستی ممکن است؟ و کلاً دوام و پایداری جامعه مورد نظر چگونه حاصل میشود؟ و عامل یا عوامل اصلی این تغییر و دگرگونیها را در کجا باید جستجو نمود؟و…
تجربه چند دهه اخیر جامعه ایران نشان از تحولات اجتماعی عظیمی است که جامعه را در دورههای مختلف دستخوش تغییرات بنیادین قرار داده است. با توجه به آنچه پیشتر گفته شد, چالشهای ما بین ارزشهای سنتی و مدرن, و همچنین ورود تکنولوژی و فرهنگ نهفته در بطن آن, بعلاوه تحولاّت عمیق و گسترده سیاسی و اقتصادی و پیدایش یک طبقه متوسط پرشمار شهری- روستایی و افزایش بی سابقه مصرف کالاهای جدید، تحولات ساختاری در ترکیب جمعیتی و بالا رفتن نسبت جمعیت جوان کشور،تحولات اساسی در مرجعیت فرهنگی جامعه از طریق گسترش شبکه گستردهای از مدارس و دانشگاهها، اشاعه وسایل و امکانات جدید ارتباطی با افزون شدن فعالیت شبکههای ویدئویی وتلوزیونی ماهوارهای، گسترش اینترنت در سالهای اخیر و ورود به زندگی عادّی شهروندان همگی بصورت عاملی درآمدهاند که باعث گشتهاند تغییرات ارزشی در جامعه ایران با شدت و حدّت بیشتری نمایان شود و جامعه ما در وضعیت درحال گذاری قرار داده, که لاجرم دگرگونیهای اجتماعی و تحولات فرهنگی را با نوسانهای بیشتری نسبت به کشورهای دیگر به ثبت برسانند.
ارزشهای جامعه ایران درسه قرن اخیر تغییرات بسیاری کرده است. تحولات گسترده جامعه ایران در دهه پنجاه که منتهی به انقلاب اسلامی شد ودر دهه شصت که با جنگ هشتساله با عراق ادامه یافت و دوران پس از جنگ در دهه هفتاد این دگرگونیهای ارزشی را بخوبی نشان میدهند.
بعنوان مثال برای درک تغییرات ارزشی در جامعه ایران میتوان دست به بررسی تغییر ذائقه سینمایی در دوره بیست ساله بعد از انقلاب زد. مثلاً فیلمهای “برزخیها” و “بایکوت ” که حاوی مضامینی انقلابی و ظلم ستیزی و مبارزه برای رسیدن به آرمانهای متعالی میباشند، به ترتیب در سالهای 60 و 65 به عنوان پرفروش ترین فیلمهای سال انتخاب شدند. با گذشت یک دهه، در سال هفتاد فیلم “عروس”
توانست به این جایگاه برسد در حالیکه نه به خاطر مضمون انقلابیگری یا آرمانخواهی، بلکه به خاطر وجود هنرپیشه نقش اول زن توانست پرفروشترین فیلم سال شود. این تغییری بود که در دیگر فیلمهای دهه هفتاد نیز روی داد، یعنی وجود جذابیتهای ظاهری هنرپیشههای فیلم از عوامل مهم تاثیرگذار در موفقیت فروش گیشه به شمار آمدند. درست چیزی که در دهه 60 سهم چندانی در جذب تماشاچی نداشت. اینها همه نشان از یک چیز میباشد و آن تغییر ذائقه سینماروها که اغلب نسل جوان را در خود جای میدهد، میباشد. طبعاً بررسی و تجزیه و تحلیل سینمای کشور در دو دهه اخیر میتواند تغییرات و تحولات ارزشی رخ داده شده درایران را به روشنی به تصویر بکشد. که البته پژوهشی جداگانه و مفصّلی را میطلبد.
شناخت تغییرات ارزشی برای مسئولین و مدیران یک جامعه بسیار حائز اهمیت است. همان طورکه یک پزشک باید همیشه مقدار فشار و تعداد ضربان قلب مریض خود را تحت نظر داشته باشد تا در صورت تغییری در علائم هشدار دهنده، به مداوای بیمار خود بپردازد، مسئولین و کارگزاران یک جامعه نیز باید با در نظر داشتن تغییرات فرهنگی یک جامعه، نوسانهای آنرا به دقت در نظر بگیرند. البته شاید به زعم عدهای تعبیر و تمثیل طبیب و بیمار برای کارگزاران فرهنگی یک جامعه، برگرفته از قرائتی اقتدارگرایانه از جامعه و فرهنگ باشد، که شاید پُر بیراه هم نباشد، اما حداقل میتوان با آنان به این توافق رسید که مسئولین و مدیران یک جامعه با دریافت و شناخت تغییرات فرهنگی جامعه بهتر میتوانند به وظایف خود که همانا برنامهریزی صحیح درباره آینده و ارائه خدمات بهتر به اعضای جامعه میباشد، بپردازند.
با توجه به مباحثی که تاکنون مطرح کردیم و ذکراهمیت بحث، تحقیق حاضر نیز در این راستا ارزیابی میشود. دغدغه اصلی محقّق، شناخت و درک تغییرات فرهنگی در میان نسل سوم انقلاب میباشد. یعنی نسلی که تا چند سال آینده به تدریج زمام امور کشور و هدایت جامعه ایران را بدست میگیرد. در حقیقت شناخت و درک تغییرات ارزشی و فرهنگی این نسل یعنی تعیین مسیر فردای جامعه ایران و این خود به وضوح اهمیت و لزوم انجام چنین تحقیقی را بیان میدارد. و هرچه این تحقیق در سطح وسیعتر و گستردهتری انجام شود، اعتبار آن بیشترخواهد بود. اما با توجه به محدودیتهای مالی و زمانی موجود، چارهای جز محدودکردن جمعیت مورد بررسی نداشتیم.
اهداف تحقیق در وهله اوّل شناخت ارزشهای مورد اقبال جمعیت مورد بررسی (یعنی دانشآموزان دبیرستانهای پسرانه شهر تهران) میباشد و در مرحله بعد سعی در تبیین عوامل مؤثر بر این ارزشها را داریم. از این بابت در طرح عنوان پایاننامه از لفظ ترجیحات ارزشی استفاده شده، چون در میان طیف مورد بررسی، پیش بینی میشود که همگونی زیادی مشاهده شود، الاّ اینکه بعضی ترجیحات ارزشی درطیفهای مختلف (مثلا طبقات بالا یا پایین) دیده شود. مثلا پیشبینی میشود که طبقه بالای اقتصادی- اجتماعی، ارزشهای زیباشناختی را نسبت به طبقات پایین جامعه مرجح بدانند.
اهداف عام این تحقیق عبارتند از شناخت ارزشهای دانشآموزان مطابق طبقهبندی آلپورت. یعنی برای دانشآموزان تهرانی آیا در نقاط مختلف شهر تهران ارزشهای سیاسی, اجتماعی, اقتصادی, مذهبی, زیباشناختی و علمی تفاوتی میکند. عموماً کدام دسته از ارزشها برای دانشآموزان از اولویت بالاتری برخوردار است؟ از دیگر اهداف این تحقیق بررسی و شناخت بعضی ارزشها و هنجارهای خاص در میان دانشآموزان میباشد. مانند میزان مذهبیبودن دانشآموزش, میزان خوشبینبین بودن و میزان رعایت هنجارهای اجتماعی، از قبیل میزان موافقت یا عدم موافقت با پرداخت کرایه وسائل نقلیه عمومی, موافقت یا عدم موافقت با پرداخت مالیات, روابط آزادانه دختر و پسر و … میباشد.
از اهداف خاص این تحقیق میتوان بررسی عوامل موثر بر ارزشهای دانشآموزان را برشمرد. آیا گروهی از این ارزشها برای دانشآموزان شمال شهر نسبت به دانشآموزان جنوب شهر از اهمیت بالاتری برخوردارند؟آیا پایگاه اقتصادی اجتماعی بر روی ارزشهای ششگانه تاثیری میگذارد؟ تاثیر و نقش خانواده بر روی ارزشهای دانشآموزی چقدر است؟ آیا معلم و یا عامل دیگری میتواند در ترجیحدادن ارزشی نسبت به ارزش دیگر موثر باشد؟
در زمینه ترجیحات ارزشی تحقیقات کمی صورت گرفته و به همین دلیل این موضوع علیرغم اهمیت زیادی که دارد, آنچنان که شایسته آن میباشد, مورد توجه و عنایت قرار نگرفته است.
در میان کارهایی که در همین زمینه انجام گرفته است, یکی تحقیقی است که کاوه تیموری در زمینه فاصله ارزشی پدران و پسران انجام داده و دیگری تحقیقی است که امیر ملکی تحت عنوان بررسی رابطه پایگاه اقتصادی اجتماعی با گرایشهای ارزشی نوجوانان انجام داده است،که از این پایان نامه کمک شایانی گرفتهایم.
ملکی در تحقیق خود بر آن بود که ضمن ارائه تصویری از نگرشها و اولویتهای ارزشی نوجوانان, روشن کند که نوجوانان برخاسته از پایگاههای اجتماعی متفاوت, در کدام یک از نگرشهای ارزشی به هم شبیه و در کدامیک با یکدیگر متفاوتند. وی با چهارچوب نظری تلفیقی که مشتمل از نظریه اینگلهارت, نظریه خرده فرهنگ طبقاتی و ملاحظات روانشناختی نسلی بود سعی در تبیین مسئله مورد نظر نمود. وی با توضیح کامل چهارچوب نظری خود مدلی تحلیلی خود را ارائه داده است. ملکی تقسیم بندی آلپورت از ارزشها را به عنوان معیاری جهت طیفبندی ارزشها بکار برده است و بر پایه آن دست به ساختن فرضیات خود نموده است.
فرضیههای وی که بر اساس مدل تحلیلیاش ساخته شده است عبارتند از:
نتایج بدست آمده از تحقیق وی نشان میدهد که:
بین پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده و ارزشهای مذهبی نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد. پایگاه اقتصادی اجتماعی پایینتر برای ارزشهای مذهبی اهمیت بیشتری قائل است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
پزشكی هسته ای در تشخیص و درمان؛ انرژی درمانگر
پـیــش از سـاخـت مـواد رادیـواكـتـیـو مـصـنـوعـی از ویـژگـی هـای درمـانـی پـرتـوهـایـی كـه از Ra88 و 0P84 ایجاد می شد، استفاده می كردند، اما جهش بزرگ در كاربرد مواد رادیواكتیو در پـزشـكـی و زیـسـت شـنـاسـی هـنـگـامـی آغـاز شـد كـه رادیـواكـتـیـو مـصـنـوعـی سـاخـته شد.رادیـو ایزوتوپ ها یا به زبان دیگر ،مواد رادیواكتیو در پزشكی برای پژوهش، تشخیص و درمان به كار می روند.
George Hevesy مجارستانی نخستین كسی بود كه این مواد را برای ردیابی به كار گرفت . در روش ردیابی چگونگی كار بسیاری از ارگان ها و دگرگونی های شیمیایی كه در بدن رخ مـی دهـنـد بـررسی می شود. در این جا ازكاربردهای پژوهشی رادیواكتیویته در پزشكی و زیست شناسی گفتگو به میان نمی آید، بلكه كاربردهای بالینی رادیواكتیویته برای تشخیص و درمان پزشكی هسته ای بررسی می شوند.
در30 سال گذشته پزشكی هسته ای یكی از رشته های نو و پر گسترش پزشكی بوده است. پـزشـكـی هـسـتـه ای به گونه گسترده ای وابسته به پیشرفت های تكنیكی در پژوهش های فیزیك هسته ای است. بسیاری از دستگاه های پزشكی هسته ای را در آغاز برای پژوهش در فیزیك هسته ای ساخته بودند. هم اكنون بیش از 30 روش گوناگون پزشكی هسته ای به گونه ای روزمره دریك بیمارستان پیشرفته برای بیماران به كار گرفته می شود. امروزه در یك بیمارستان پیشرفته نزدیك به 3/1 بیماران از یكی از روش های پزشكی هسته ای سود می برند. بـسـیــاری از آزمــایــش هــای پــزشـكـی هـسـتـه ای دربـاره آشـكـارسـازی سـرطـان هـسـتـنـد، امـا روش های دیگر برای
روشن كردن و بررسی بیماری های خون، قلب، شش ها، كلیه ها، استخوان و … به كار برده می شود.
پزشكی هسته ای و درمان بیماری ها
از مواد رادیواكتیو به عنوان ردیاب رادیواكتیو استفاده می شود. این مواد از طریق بلعیدن یا تزریق وارد جریان خون می شود. یكی از روش های ردیابی به این شكل است كه مواد ردیاب در خون حركت می كنند و امكان می دهند كه ساختار رگ های خونی مشاهده شود. این روش مشاهده به پزشكان این امكان را می دهد كه لخته و دیگر ناهنجاری های رگ های خونی را به راحتی تشخیص دهند. علاوه بر این، بـرخـی اعـضـاء بدن هستند كه نوع خاصی از مواد شیمیایی را در خود جمع می كنند. برای مثال غده تـیـروئـیـد ، یـد را در خـود جـمـع مـی كـند بنابراین با بلعیدن ید رادیواكتیو ( به صورت مایع یا به صورت قرص ) می توان تومورهای تیروئید را تشخیص داد و درمان كرد. به همین ترتیب تومورهای سرطانی نـیـز، فـسفات را در خود جمع می كنند. بنابراین با تـزریـق ایـزوتـوپ رادیواكتیو فسفر – 32 در جریان خــون مــی تــوان تـومـورهـای سـرطـانـی را، بـه دلـیـل افزایش رادیواكتیویته، شناسایی كرد.
موارد زیر از مصادیق تكنیك های هسته ای در علم پزشكی است :
تهیه و تولید كیت های رادیو دارویی جهت مراكز پزشكی هسته ای
تهیه و تولید رادیو دارویی جهت تشخیص بیماری تیرویید و درمان آن ها
تهیه و تولید كیت های هورمونی
تشخیص و درمان سرطان پروستات
تشخیص سرطان كولون ، روده كوچك و برخی سرطان های سینه
تشخیص تومورهای سرطانی و بررسی تومورهای مغزی ، سینه و ناراحتی وریدی
تصویر برداری بیماری های قلبی ، تشخیص عفونت ها و التهاب مفصلی ، آمبولی و لخته های وریدی
موارد دیگری چون تشخیص كم خونی ، كنترل رادیو داروهای خوراكی و تزریقی و …
در تـصـویـربـرداری، آزمایش یا درمان به وسیله پـزشـكی هسته ای، مواد رادیواكتیوی كه بلعیده یا تــزریــق مــی شــونــد بــه بــدن آسـیــب نـمــی رسـانـنـد. رادیــو ایــزوتــوپ هــایـی كـه در پـزشـكـی هـسـتـه ای استفاده می شوند، به سرعت در عرض چند دقیقه تـا حـداكـثر یك ساعت واپاشیده می شوند. سطح تابش های رادیواكتیو آن ها هم نسبت به اشعه X یا CT اسكن بسیار پایین تر است.